غم زمانه به سختی گرفته دامانم
ز بی وفایی این بخت سست پیمانم
ببسته بود به من بخت، این چنین میثاق
که من بخوابم و اوخود بود نگهبانم
کنون بخفته مرا بخت و من چو مشتاقان
نشسته بر سر او لای لای میخوانم
چو بخت شوم مرا چرخ بیند اندر خواب
به روی غم غم دیگر نهد فراوانم
ایا سپهر طرب کاه غمفزای آخر
ازین باده با شکنج غم مرنجانم
کنون به مشت توام من ولیک در مشتت
مقاومت را سرسختتر ز سندانم
به باغ نظم کنون همچو عندلیبم من
صریر کلک بود دلنواز دستانم
بلی چو نقد هنر هست مایهٔ دستم
از آن جهت بود اینسان کساد دکانم
به دور دهر بخوشیده کشت امیدم
به کلک و خامه بود گرچه ابر نیسانم
به روزگار بخشکیده خود لب ذوقم
اگرچه هست کنون طبع، بحر عمانم
اگر به کلک من اندر نه ابر نیسانست
به صفحه پس ز چه رو در و گوهر افشانم
وگر به طبع من اندر نه بحر عمانست
ز بهر چیست سخن همچو در غلطانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و ناراحتیهایی سخن میگوید که به دلیل بیوفایی و سستی بختش به سراغش آمدهاند. او احساس میکند که روزگاری بختش نسبت به او وفادار بوده، اما اکنون خوابش برده و او را تنها گذاشته است. شاعر در تلاش است تا از غم و دردهایش بگوید و در عین حال امید و هنر را نیز در زندگی خود جستجو کند. او خود را مانند پرندهای در باغ نظم میبیند و میخواهد که احساساتش را با کلمات زیبا بیان کند، با اینکه مشکلات و کمبودها مانع پیشرفت او شدهاند. شاعر با اشاره به باران و دریا، خشکی و بیاحساسی روزگار خود را بیان میکند و در نهایت به تلاش خود برای شکفتن در هنر و ادبیات ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: ناامیدی و غم زمانه به شدت من را درگیر کرده است و به خاطر بیوفایی و ناپایداری شانسم، زندگیام تحت فشار است.
هوش مصنوعی: سرنوشت به من فرصتی نداد و به نوعی توافقی کردم که من بخوابم و او خودش از من مراقبت کند.
هوش مصنوعی: حال بخت من خوابیده است و من مانند عاشقانی که در انتظار معشوق نشستهاند، به یاد او ناله و آوازی سر میدهم.
هوش مصنوعی: وقتی که بخت من بد میشود، چرخ زمان مرا در خواب میبیند و بر روی غمهای من غمهای دیگری نیز میافزاید.
هوش مصنوعی: آیا ای آسمان شادی، آخرین غم را با این شراب مرا ناراحت نکن.
هوش مصنوعی: حال من در برابر تو مانند آهنی سخت است؛ هرچند که اکنون در مشت تو گرفتار هستم.
هوش مصنوعی: من همچون بلبل در باغ نظم هستم و قلمم مانند نغمهای دلنواز، احساسات و افکارم را به زیبایی مینویسد.
هوش مصنوعی: آری، چون مهارتهای واقعی و ارزشمند در دستم دارم، به همین دلیل است که بازار کارم کساد و کساد است.
هوش مصنوعی: در میان تغییرات زمان، امید من به کلمات و نوشتهها وابسته است، هرچند که گاهی به مانند ابرهای بهاری، ناپایدار و fleeting به نظر میآید.
هوش مصنوعی: در روزگار سخت و دشوار خود، اگرچه حالا احساس خوبی دارم، اما طبع و شخصیت من مانند دریای عمان گسترده و عمیق است.
هوش مصنوعی: اگر آسمان به من ابر نیسانی نیفکند، پس چرا در صفحه بگذارم و جواهر افشانی کنم؟
هوش مصنوعی: اگر احساس درونیام به اندازه دریاهای عمان عمیق نیست، پس دلیل چیست که به زبان من اینگونه بیوقفه سخن میگوید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر آن جواهر کز روزگار بستانم
چرا دهم به خس و خار ار نه بستانم
به دست چپ بدهم آن گهر که در یک سال
بهای صد گهر از دست راست بستانم
چو تیر هر جا ناخوانده گر همی نروم
[...]
ز هر بدی که تو دانی هزار چندانم
مرا نداند از آن گونه کس که من دانم
به آشکار بدم در نهان ز بد بترم
خدای داند و من ز آشکار و پنهانم
تن من است چو سلطان معصیتفرمای
[...]
بعهدهای گذشته امین من آن بود
که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم
بقحطسالی افتادم از هنرمندان
که گر بیان کنم آنرا بشرح نتوانم
اگر بیابم آنرا که شعر دریابد
[...]
خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم
به خواب دوش که را دیدهام نمیدانم
ز خوشدلی و طرب در جهان نمیگنجم
ولی ز چشم جهان همچو روح پنهانم
درخت اگر نبدی پا به گل مرا جستی
[...]
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من
درست نیست خدایا یهود میرانم
یهود گفت: به تورات میخورم سوگند!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.