ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش
بر جان عاشقان مزن از هجر خویش نیش
گر بنگری در آینهٔ قلب خویشتن
بینی به خود ارادت یاران زپیش بیش
اوقات دوستان مکن از زهر عشوه تلخ
قلب فسردگان مکن از نیش غمزه ریش
وصل تو داشت حوزهٔ ارباب ذوق جمع
هجر تو کرد خاطر مجموعشان پریش
گویند از آن لب شکرین تلخ گفتهای
تلخی به شکر تو نچسبد به صد سریش
گیرم که مردک هروی خورده شکری
ما و تو آن گرفت نبایستمان به ریش
طبع حسود پنجه گشاید به هر دروغ
مرد غریق دست گذارد به هر حشیش
یک شب عیادت من بیمار پیش گیر
نبود گنه عیادت یاران به هیچ کیش
اینجا دلیست خسته و مشتی گل و کتاب
واندر نهاده مجمرهٔ زرد هشت پیش
وان شاهد صغیر به آهنگ بم و زبر
با ذکر یا مجیر بود گرم کار خویش
سوی دگر ندیم سبکروح تلخوش
بیگانه با مدّلس و با اهل ذوق خویش
چنگ و دف و ترانه گرت نیز آرزوست
همراه خود بیار ولی بی سبیل و ریش!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به محبوب خود میگوید که به خاطر دوری و هجران نباید دل عاشقان را آزرده کند. او از محبوب میخواهد به آینه دل خود نگاه کند و عشق و ارادت دوستانش را ببیند. شاعر از تلخیهای عشق و تأثیر منفی آن بر دوستان سخن میگوید و به محبوب یادآوری میکند که تماس و ارتباط با دوستان نباید لغو شود. همچنین اشاره میکند که اگر محبوب لبان شیرین خود را میزند، باید بداند که تلخیاش بر شیرینیاش غلبه نمیکند. او در نهایت از محبوب میخواهد که در این شب به عیادت او بیاید و بیان میکند که جمعی در دل خستهای هستند که در انتظار دیدار او هستند. شاعر به زیبایی و هنر نیز اشاره میکند و از محبوب میخواهد که به دور از ظاهرسازیها و با خود بیتحرکی به ملاقات دوستان بیاید.
هوش مصنوعی: ای زیبایی، ای دل شکسته! دوستانت را به خاطر جداییات آزار نده و بر دل عاشقان درد نریز.
هوش مصنوعی: اگر به درون خود نگاه کنی و قلبت را ببینی، متوجه میشوی که محبت و ارادت دوستانت همیشه از قبل در وجودت وجود داشته است.
هوش مصنوعی: دوستت را به خاطر بازیگوشی و فریب دادن ناراحت نکن و دل آنهایی که غمگین و دلشکستهاند را بیشتر نازکتر نکن.
هوش مصنوعی: در زمان وصال تو، اهالی هنر و ذوق به نشاط و شادی مشغول بودند، اما جدایی تو باعث شد که ذهن و خاطر آنها به شدت آشفته و پریشان شود.
هوش مصنوعی: میگویند که از آن لب شیرین، حتی اگر تلخی هم گفته شده باشد، تلخی به شیرینیات نمیچسبد و به هیچوجه تأثیر نمیگذارد.
هوش مصنوعی: باشه، فرض میکنیم کسی از نوعی شیرینی و خوشمزگی لذت برده، اما ما نباید از این موضوع ناراحت باشیم یا به آن خمیده شویم. زندگی در این زمینه نباید ما را به هم بریزد یا نگران کند.
هوش مصنوعی: نفس حسود به هر دروغی چنگ میزند، در حالی که آدمی که درگیر حسرت و کینه است، به هر چیز بیارزشی چنگ میزند.
هوش مصنوعی: در یک شب که من بیمار بودم، کسی برای عیادت از من نیامد. در واقع، عیادت دوستان از یکدیگر هیچ اشکالی ندارد و این کار به هر باور و دینی که باشند، نیکوست.
هوش مصنوعی: در این مکان، دلی ناامید و چند گل و کتاب وجود دارد و در گوشهای، ظرفی زرد رنگ با هشت زینت گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: آن معشوق کوچک با نغمهی بم و زیر، با ذکر "یا مجیر" به شدت سرگرم کار خود بود.
هوش مصنوعی: بیت به توصیف شخصی میپردازد که از نظر روحی سبک و آزاد است، اما به خاطر ویژگیهای تلخ و خاص خود دچار بیگانگی و فاصله با دیگران شده است. او از سلیقه و ذوق خود دور است و نمیتواند با افرادی که به زیبایی و هنر علاقهمند هستند ارتباط برقرار کند. این شخص از جمعهای مد روز و اهل ذوق دوری میکند و در عین حال دلتنگی و غمگینی را در دل خود حس میکند.
هوش مصنوعی: اگر به آهنگ و موسیقی علاقهمندی، آنها را با خود بیاور، اما بدون سبیل و ریش!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش
برهم زنیم کار تو را همچو کار خویش
مگریز که ز چنبر چرخت گذشتنیست
گر شیر شرزه باشی ور سفله گاومیش
تن دنبلیست بر کتف جان برآمده
[...]
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش
پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش
فی دختر است و فیس پسر در بر عقب
پارمی بود میانه و آنفاس هست پیش
اب را شمر فلق کرپوسکول شفق برد
[...]
افتادگی نکو بود اما بجای خویش
چوبی که نرم گشت خورد موریانهاش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.