صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش
برهم زنیم کار تو را همچو کار خویش
مگریز که ز چنبر چرخت گذشتنیست
گر شیر شرزه باشی ور سفله گاومیش
تن دنبلیست بر کتف جان برآمده
چون پر شود تهی شود آخر ز زخم نیش
ای شاد باطلی که گریزد ز باطلی
بر عشق حق بچفسد بیصمغ و بیسریش
گز میکنند جامه عمرت به روز و شب
هم آخر آرد او را یا روز یا شبیش
بیچاره آدمی که زبونست عشق را
زفت آمد این سوار بر این اسب پشت ریش
خاموش باش و در خمشی گم شو از وجود
کان عشق راست کشتن عشاق دین و کیش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به گونهای از عشق و دشواریهای آن پرداخته و به طور خاص به تلاشهای انسان برای فرار از درد و رنجهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر به تکرار میگوید که فرار از عشق ممکن نیست و این که عشق، حتی اگر همراه با درد و رنج باشد، بخشی از زندگی است. او اشاره میکند که انسانها نمیتوانند از سرنوشت و عشق واقعی بگریزند و در نهایت همه باید با آن مواجه شوند. همچنین، شاعر به ناتوانی آدمی در درک عشق اشاره کرده و به خاموشی و تسلیم در برابر قدرت عشق دعوت میکند. این کار به نوعی بازتابی از جدال بین عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر صد سال هم فرار کنی و از ما دور شوی، ما همچنان به روال خود ادامه میدهیم و همه چیز را بر سر تو خواهیم آورد.
هوش مصنوعی: اگر از چنگال مشکلات و موانع بگریزی، هیچگاه نمیتوانی از آنها عبور کنی. حتی اگر قوی و نیرومند باشی، اما اگر مانند گاومیش ضعیف و سست باشی، به جایی نخواهی رسید.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالت انسان است که ظاهری فریبنده و جذاب دارد، اما در واقع در درون خود درد و رنجی عمیق را احساس میکند. به عبارت دیگر، هرگاه که این انسان چیزی را به دست آورد یا به کمال نزدیک شود، درد و آسیبهای گذشتهاش دوباره آشکار میشود. این به ما یادآوری میکند که زندگی همیشه همراه با چالشها و زخمهای ناگوار است که به راحتی قابل مشاهده نیستند.
هوش مصنوعی: ای کسی که باطل را ترک میکنی، به عشق حق بچسب و به آن تعلق پیدا کن، بدون اینکه به چیزهای اضافی نیاز داشته باشی.
هوش مصنوعی: تجربههای زندگی تو همانند پارچهای است که در گذر زمان با روزها و شبها بافته میشود، و در نهایت به یک روز یا یک شب به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: آدم بیچارهای که نمیتواند عشق را به خوبی درک کند، همچون سوار سواری است که بر اسب قویای نشسته و از ریش خود آویزان است.
هوش مصنوعی: سکوت کن و به آرامی در سایهها گم شو؛ زیرا عشق واقعی میتواند باعث از بین رفتن دین و مذهب عاشقان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش
پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش
فی دختر است و فیس پسر در بر عقب
پارمی بود میانه و آنفاس هست پیش
اب را شمر فلق کرپوسکول شفق برد
[...]
ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش
بر جان عاشقان مزن از هجر خویش نیش
گر بنگری در آینهٔ قلب خویشتن
بینی به خود ارادت یاران زپیش بیش
اوقات دوستان مکن از زهر عشوه تلخ
[...]
افتادگی نکو بود اما بجای خویش
چوبی که نرم گشت خورد موریانهاش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.