گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش

برهم زنیم کار تو را همچو کار خویش

مگریز که ز چنبر چرخت گذشتنیست

گر شیر شرزه باشی ور سفله گاومیش

تن دنبلیست بر کتف جان برآمده

[...]

سعدی

شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است

وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش

طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق

تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش

ادیب الممالک

اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش

پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش

فی دختر است و فیس پسر در بر عقب

پارمی بود میانه و آنفاس هست پیش

اب را شمر فلق کرپوسکول شفق برد

[...]

ملک‌الشعرا بهار

ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش

بر جان عاشقان مزن از هجر خویش نیش

گر بنگری در آینهٔ قلب خویشتن

بینی به خود ارادت یاران زپیش بیش

اوقات دوستان مکن از زهر عشوه تلخ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه