گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شیخ بهایی

عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود

نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود

کارکنان سپهر، بر سر دعوی شدند

آنچه بدادند دیر، باز گرفتند زود

حاصل ما از جهان نیست به جز درد و غم

هیچ ندانم چراست این همه رشک حسود

نیست عجب گر شدیم شهره به زرق و ریا

پردهٔ تزویر ما، سد سکندر نبود

نام جنون را به خود داد بهائی قرار

نیست به جز راه عشق، زیر سپهر کبود