نگشود مرا ز یاریت کار
دست از دلم ای رفیق! بردار
گرد رخ من، ز خاک آن کوست
ناشسته مرا به خاک بسپار
رندیست ره سلامت ای دل!
من کردهام استخاره، صد بار
سجادهٔ زهد من، که آمد
خالی از عیب و عاری از عار
پودش، همگی ز تار چنگ است
تارش، همگی ز پود زنار
خالی شده کوی دوست از دوست
از بام و درش، چه پرسی اخبار؟
کز غیر صدا جواب ناید
هرچند کنی سؤال تکرار
گر میپرسی: کجاست دلدار؟
آید ز صدا: کجاست دلدار؟
از بهر فریب خلق، دامی است
هان! تا نشوی بدان گرفتار
افسوس که تقوی بهائی
شد شهره به رندی آخر کار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد دل و بیوفایی دوستان صحبت میکند. او از رفیقش میخواهد که به او فشار نیاورد و از بیتوجهی به دوست یاد میکند. شاعر به رندی و فریبکاری در روابط انسانی اشاره میکند و میگوید که بارها در جستجوی حقیقت و دوستی تلاش کرده اما بینتیجه مانده است. او به خالی بودن کوی دوست و عدم پاسخگویی به سوالات اشاره میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که تقوا و زهد در جامعه به نوعی به زوالی دست یافته و رندی به عنوان یک صفت در میان مردم شناخته شده است.
هوش مصنوعی: ای دوست، کار دستم را از عشق تو نتوانست باز کند؛ پس از دل من دست بردار.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و دلنوازی چهرهام، مرا در خاک آن کسی دفن کن که از خاک من نشسته و هویت من را به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: ای دل! در مسیر درست و سلامت رندی وجود دارد. من برای این راه، صد بار دعا و طلب خیر کردهام.
هوش مصنوعی: سجادهٔ زهد من، که همیشه پاک و بدون نقص است و هیچ نوع نقص و عیبی ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که تمام رشتهها و جزئیات وجود او مانند تار چنگ به هم پیوستهاند و درکل، همه چیز او از بندها و پیوندهایی تشکیل شده که همچون زناری به هم متصل هستند. به این ترتیب، این تصویر نشان دهندهی پیوندها و ارتباطات عمیق در زندگی و هستی اوست.
هوش مصنوعی: محل ملاقات و حضور دوستان از دوست خالی شده و از ورود و خروج به آنجا خبری نیست، پس چه نیازی به پرسیدن دربارهٔ اخبار و وضعیت آنجا وجود دارد؟
هوش مصنوعی: هرگز از دیگران پاسخ نخواهی گرفت، هرچند که بارها و بارها پرسش کنی.
هوش مصنوعی: اگر میپرسی دلبر کجاست، صدایی به تو جواب میدهد که دلدار کجاست؟
هوش مصنوعی: برای فریب مردم، تلهای وجود دارد! مواظب باش که به آن گرفتار نشوی.
هوش مصنوعی: متأسفانه تقوا و پرهیزگاری به عنوان یک ارزش اجتماعی کمتر شهرت یافته و در نهایت، رندی و زیرکی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فدای آن قد و زلفش که گویی
فرو هشته است از شمشاد شمشار
آن طره مشکریز دلدار
کرده است مرا به غم گرفتار
گر بنده به خدمتت نیامد
زو منت بی شمار میدار
ور یک دو سه روز کرد تقصیر
در خدمت تو عبث مپندار
زیرا که تو کعبه جلالی
[...]
عاجز شدم از گرانی بار
طاقت نه چگونه باشد این کار
بردار صراحیی ز خمار
بربند به روی خرقه زنار
با دردکشان دردپیشه
بنشین و دمی مباش هشیار
یا پیش هوا به سجده درشو
[...]
بر هر ذره ای که در جهانست
منت دارد هزار خروار
بی دفتر ملک او زمانه
از پشت شکم کند چو طومار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.