هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ رابطهٔ پیچیدهای است که میان عشق و دوستی وجود دارد. شاعر از دوستش میخواهد که به او نزدیک نشود، زیرا او به خاطر دوستش، که در واقع دشمن جانش است، احساس خطر میکند. او به این نکته اشاره میکند که نمیتواند با کسی که نسبت به دوستش احساس خصومت دارد، ارتباط برقرار کند. در واقع، این بیانگر انتخاب بین محبت و حفظ جان و سلامت روح است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ رابطهٔ پیچیدهای است که میان عشق و دوستی وجود دارد. شاعر از دوستش میخواهد که به او نزدیک نشود، زیرا او به خاطر دوستش، که در واقع دشمن جانش است، احساس خطر میکند. او به این نکته اشاره میکند که نمیتواند با کسی که نسبت به دوستش احساس خصومت دارد، ارتباط برقرار کند. در واقع، این بیانگر انتخاب بین محبت و حفظ جان و سلامت روح است.
هوش مصنوعی: ای دوست! تو که رابطهات با من باعث آرامش دل من است، اما از دل خود دور باش، زیرا دشمن جان من همان است.
هوش مصنوعی: اگر از صحبت دل تو محروم باشم، عجیب نیست! زیرا نمیتوانم صحبت دشمن دوست را تحمل کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدراند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.