گنجور

 
 
 
عنصری

بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست

نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست

همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست

هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست

ابوسعید ابوالخیر

ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست

دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست

هم سیرت آنکه دوست داری کس را

هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
خواجه عبدالله انصاری

گر درد دهد به ما و گر راحت دوست

ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست

ما را نبود نظر به خوبی و بدی

مقصود رضای او و خشنودی اوست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
ازرقی هروی

مر کلک ترا سخاوت ، ای خسرو ، خوست

شمشیر تو بر شیر بدارند پوست

کلک تو و شمشیر توزان زشت و نکوست

کین دوزخ دشمنست و آن جنت دوست

قطران تبریزی

تا کی باشم صبور در محنت دوست

کارام دل و جان من از دیدن اوست

گر زین دوستی ترا بدراند پوست

از دوست همیشه دور بودن نه نکوست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه