گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آذر بیگدلی

ای باد بامدادی، میآیی از چه وادی؟!

کز بیدلان برآمد فریاد وافؤادی!

گفتم: بیا، که آبی بر آتشم فشانی؛

دردا که تا رسیدی، خاکم بباد دادی!

ساقی کله شکسته، مطرب ترانه بسته؛

ما غافل و نشسته غم در کمین شادی

ای دل، ز بیم خویَش، گفتم: مرو بکویش؛

دیدی ندیده رویش، از چشمش اوفتادی

بودیم همزبانش، با ما نگفت حرفی؛

رفتیم ز آستانش، از ما نکرد یادی!

از سوز آتش تب، جانم رسید بر لب؛

یا از وفا تو امشب لب بر لبم نهادی؟!

از هر طرف دویدم، روی دلی ندیدم

ناچار آرمیدم، در کوی نامرادی

ساقی بمی ز سینه، رفته است گرد کینه

توبوا من العداوة، یا معشر الاعادی

از تیره بختی آذر، از من رمیده دلبر

چون من کسی ز مادر ای کاشکی نزادی

 
 
 
مولانا

گر چه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی

ور چه ز چشم دوری در جان و سینه یادی

گر چه به نقش پستی بر آسمان شدستی

قندیل آسمانی نه چرخ را عمادی

بستی تو هست ما را بر نیستی مطلق

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی

پیوند روح کردی پیغام دوست دادی

بر بوستان گذشتی یا در بهشت بودی

شاد آمدی و خرم فرخنده بخت بادی

تا من در این سرایم این در ندیده بودم

[...]

اوحدی

سوگند من شکستی، عهدم به باد دادی

با این ستیزه رویی روز و شبم به یادی

گفتی: چو کارت افتد من دستگیر باشم

خود با حکایت من دیگر نیوفتادی

چستی نمودم، ای جان، در کار عشق اول

[...]

خواجوی کرمانی

زُر أرض دار سُعدی یا بارق الغوادی

طُف حول ربع سُلمی یا دارع البوادی

غافل مشو ز سوزم چون آه سینه دیدی

و اندیشه کن ز آتش چون دود گشت بادی

نارُ الهموم هاجت من قلبی اشتغالاً

[...]

فروغی بسطامی

نقد غمت خریدم با صد هزار شادی

روی مراد دیدم در عین نامرادی

مات خط تو بودم در نشهٔ نباتی

خاک در تو بودم در عالم جمادی

اول به من سپردی گنج نهان خود را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه