چون در دل شیرین بود از رشک شکر خون
خسرو شودش از غم فرهاد جگر خون
خون شد جگرم از غم عشق تو و، امید
دارم که نگردد دلم از درد دگر خون
ناورده کبوتر ز تو گر نامه ی قتلم
میریزدش آیا ز چه هر لحظه ز پر خون؟!
آذر همه شب خیزد و ریزد ز فراقت
از سینه ی تنگ آتش و از دیده ی تر خون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به توصیف عواطف و احساسات عاشقانه و غمانگیز میپردازد. شاعر از عشق خود مینالد و به تلخیهای آن اشاره میکند. او از خونجگرش به خاطر غم معشوق سخن میگوید و از دلی شکسته و دردی که برای او به وجود آمده، یاد میکند. در پایان، شاعر بر احوالات سخت خود در هنگام دوری از معشوق تأکید میکند که آتش عشق و اشکهایش را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که در دل شیرین باشد و به خاطر زیبایی او حسادت کند، مانند شکر که آهنگ خونریزی را به دنبال دارد، دل خسرو از غم فرهاد پر از درد و اندوه میشود.
هوش مصنوعی: از غم عشق تو، جگرم به خون درآمد و امیدوارم که قلبم دیگر از دردهای دیگری نرمد.
هوش مصنوعی: اگر کبوتر تو نامهی مرگ مرا نیاورد، پس چرا هر لحظه از پرش خون میریزد؟
هوش مصنوعی: آذر هر شب به خاطر دوری تو، از سینه آتشینش و از چشمان اشکآلودش، میریزد و داغ دلش را به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.