در کفر من ای شیخ مده بیهده فتوا
در عشق نداریم ز تکفیر تو پروا
در عشق نهادم چو قدم، پیر طریقت
از کعبه کشانید مرا جانب رضوا
جز مهر و وفا نیست در این راه عبادت
جز صدق و صفا نیست در این مرحله تقوا
از سیر و پیاز و عدس و ترّه گذشتیم
المنت لله علی المن و سلوا
آن کس که چشیده است ز سلوای مواهب
شسته است دگر دست و دهان پاک ز حلوا
هر لطف که داری صنما با دگران بخش
جز روی تو ما هیچ نداریم تمنا
در کعبهٔ دل عشق رخت آمد و بشکست
هر جا صنمی بود بر این کاخ معلّا
بر روی چو مینوی تو یک دانهٔ خال است
بیرون کشد از باغ بهشت، آدم و حوا
بخشندهٔ روح است و شفای دل بیمار
خوانندش از این رو به جهان خال مسیحا
ای آیت حق، آیتی از لطف تو دارد
این طبع روان لطف سخن، منطق گویا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دولت عشق است به من بر دو موکل
هر دو متقاضی به دو معنی نه به همتا
این وصف دلارام تقاضا کند از من
وان باز کند مدح جهاندار تقاضا
ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر
ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟
فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است
[...]
خواهند ز فریاد یکی رسته ز فریاد
واسلام ز زنهار یکی یافته زنهار کذا
تا از بر من دور شد آن لعبت زیبا
از هجر نیم یک شب و یک روز شکیبا
بس شب که به یک جای نشستیم و همه شب
زو لطف و لطف بود وز من ناله و نینا
ای آن که تو را زهره و مه نیست همانند
[...]
با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا
بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن
نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.