ای صدف لعل تو حقهٔ در یتیم
عارض تو بی قلم خط زده بر لوح سیم
روح دهن مانده باز در سر زلفت مدام
عقل میان بسته چست بر سر کویت مقیم
در یتیم توام تا که درآمد به چشم
چشمهٔ چشمم بماند غرقهٔ در یتیم
زین سر زلفت که هست مملکت جم توراست
زانکه سر زلف توست بر صفت جیم و میم
چون سر زلف تو را باد پریشان کند
جیم در افتد به میم، میم درافتد به جیم
تیره گلیم توام رشتهٔ صبرم متاب
چند زنی بیش ازین طبل به زیر گلیم
برد لب لعل تو از بر عطار دل
تا دل عطار ماند چون لب تو از دو نیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای بکریمی چو ابر دختر شاه کریم
ماهت خاک قدم ملکت واصلت قدیم
گرچه گرامی است سیم ورچه عزیز است زر
نزد تو خوار است زر نیز ذلیلست سیم
بی بدلی در جهان چونان گوگرد سرخ
[...]
کلک روانت شدست مرکز امید و بیم
گه چو دعای مسیح گه چو عصای کلیم
هست ز نقل و ز نقش عادت او مستقیم
گه شد عطار مشک گه شده نقاش سیم
چون نیست مقام ما درین دهر مقیم
پس بی می و معشوق خطائیست عظیم
از محدث و از قدیم کی دارم بیم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم
زابر تا که کف و گاه عطای عمیم
مباینتها بود بنزد ذوق سلیم
سحاب ریزد مطر وی بخشد زر و سیم
آن بخروشی شگفت این بسکوتی عظیم
ساقی میده مرا که از کتاب قویم
نمودهام استماع کریمهئی از کریم
نبئی عبادی عنی انا الغفور الرحیم
از پس این استماع ز خوردن باده بیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.