جاءَ الصَّبا بِعِطر رَیاحین و الزَّهَر
از زلف یار میرسد این باد مُشکاثر
پیک خجستهٔ مقدم فرخنده مرحبا
اهلا حمام کعبة لیلای ما الخبر
در آرزوی سرو قد خوشخرام او
القلب طول عمری فی دربها انتظر
آدم به این جمال نیامد به این جهان
حوراء جَنَّةٌ هِیَ ماهٰذِه بَشَر
ساقی به یاد روی صبیحی صبوحی آر
قَد شوشت نسیم صبا طُرَّةُ السَّحَر
تا کی نهان به مشرق خُم آفتاب می
گاه الصباح یسفر و الدیک قد نعر
آن می که آب خضر هوادار درد اوست
آن می که نور موسی از آن یافت یک شرر
مشکات دل فروغ ز مصباح باده یافت
ان او مضت ز جاجتها یخطف البصر
می سد فکر فاسد یاجوج مفسد است
اشرار ارض قلبک اسرار لاتذر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سروست و بت نگار من آن ماه جانور
ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر
باری ندانمت که چه خو داری ای پسر
تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر
همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق
همچون مه گرفته درون آییم ز در
رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی
[...]
اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ
سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر
کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر
آن سوسن سپید شکفته به باغ در
یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر
پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر
کز نیل ابره استش و از عاج آستر
تا بیشتر زند بدلم عشق نیشتر
باشد مرا بمهر بتان میل بیشتر
اندیشه یکی پسر اندر دلم فتاد
هرگز نیامده ببر من چنو پسر
تا عشق آن پسر بسرم بر نهاد رخ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.