آن شاه که گاهی نظری سوی گدا داشت
یارب ز سرم سایهٔ لطفش ز چه وا داشت
زان روز طرب یاد که از غنچه دهانی
پیغام بدل سوختهٔ باد صبا داشت
آراست چو فرّاش قضا بزم تنعّم
از خوان طرب خون جگر قسمت ما داشت
روزی که زدندی همگی ساغر عشرت
ساقی ازل بهرهٔ ما جام بلا داشت
یکجا غم یاران وز یکسو غم دوران
ای بخت ندانم سر شوریده چها داشت
بی پا وسرانت همه سرخیل جهانند
عشق تو همانا اثر بال هما داشت
یاقوت سرشکم برهت خون شده دل بود
تازه زندت آب همین دیده به جا داشت
چون نیستمی در خور دیدار تو ای کاش
ره بود به آنم که رهی سوی شما داشت
هر تیر نگه جسته ز شست تو نشسته
در دل مگر آن خاصیت تیر قضا داشت
راندی ز در خویش چو اسرار حزین را
میرفت و بحسرت نگهی سوی قفا داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و درونی شاعر اشاره دارد. شاعر در آن از دلشکستگی و خاموشی صحبت میکند، در حالی که درونش پر از احساسات و شور و شوق است. او به طبیعت و عناصر گوناگون اشاره میکند و نشان میدهد که همه چیز بار غم او را بر دوش دارند. در عین حال، عشق و زیبایی نیز در شعر وجود دارد، با تصاویری از ستارگان و ماه که به محفل شادی دعوت میکنند. شاعر پاسخ به آتش عشق را در جستجوی محبوبش میبیند و از سکوت و درد درونیاش میگوید. در نهایت، همه این احساسات در تضاد با زاهدی و سادگی زندگی روزمره قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: آن پادشاهی که گاهی نگاهی به گدایان میکرد، ای کاش سرم همیشه تحت سایهٔ لطف او بود و این لطف را از من دریغ نمیکرد.
هوش مصنوعی: از آن روز شادمانی یاد میکنم که از غنچهای پیامی به دل سوختهام از طرف باد صبا رسید.
هوش مصنوعی: زندگی را همچون یک مهمانی خوشگذارانی تزیین کردهاند و از سفرهای شاداب، همراه با زحمت و رنجی که بر دل داریم، سهمی برای ما قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: روزی که همه ما تحت تأثیر شادی و خوشگذرانی قرار داشتیم، ساقی ازل به ما جامی از رنج و درد عطا کرده بود.
هوش مصنوعی: غم یاران و مشکلات دوران، هر دو به من فشار میآورد. ای بخت، نمیدانم که سرنوشتم چه چیزهایی برایم به همراه دارد.
هوش مصنوعی: بدون پا و سر، همه پیشوایان جهان هستند و عشق تو به راستی همچون بالی دارد که همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: یاقوتی که به جای اشک من ریخته شده، نشاندهندهی احساسات عمیق و دلتنگی من است. دل من در این حالت مشابه به یک چیز تازه و زنده است و این اشکها نشانهای از زندگی و وجود درد و عشق در من است.
هوش مصنوعی: وقتی که من در حضور تو نیستم، ای کاش راهی بود که به سمت تو میرفت.
هوش مصنوعی: هر نگاه و توجهی که از تو به کسی میافتد، در دل او نشسته است؛ مگر اینکه آن تیر به تقدیر و سرنوشت مربوط باشد.
هوش مصنوعی: تو از خانه خود دور شدی و مانند سرزمینهای غمگین، رازهایی را به همراه بردی، اما با حسرت به گذشته نگاه میکردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت
از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت
اندوه جدایی ز کسی پرس که یک چند
دور فلک از صبحت یارانش جدا داشت
دیوار ترا من حله خار نخواهم
[...]
از عکس خود آن آینه رو بس که حیا داشت
در خلوت آیینه همان رو به قفا داشت
چون معنی بیگانه که وحشت کند از لفظ
همخانه دل بود و ز دل خانه جدا داشت
از بی ثمری سبز درین باغچه ماندم
[...]
در طینتم از بس که رگ و ریشه، وفا داشت
خاکم چه بهاران و چه دی، مهر گیا داشت
در مرگ من آن زلف چرا موی نژولید؟
یک دلشده از سلسلهٔ اهل وفا داشت
غیر از دل ما کز سر کونین گذشته ست
[...]
غم نیست که با اهل جفا مهر و وفا داشت
با اهل وفا از چه دگر جور و جفا داشت
از کوی تو آن روز که دل بار سفر بست
در هر قدمی دیده حسرت بقفا داشت
همچشمی چشمان سیاه تو نمی کرد
[...]
این مجلس چارم، چه بگویم که چها داشت
(سلطان علما) داشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.