جلوه گر در پرده آمد آفتاب
از تعین بر رخ افکنده نقاب
تا نسوزند از فروغ روی او
رفته از مهر آن مهم زیر سحاب
نی غلط گفتم نقاب و پرده چیست
بی حجابی آمده او را حجاب
شاهدان در پرده مستورند لیک
ماه من بی پرده باشد در نقاب
دیدم اندر بزم میخواران شدی
هم تو ساقی هم ساغر هم شراب
قصهٔ ما قصهٔ آبست و حوت
ای تو آب و جمله عالم سراب
تابی از آن مهر عالمتاب کو
تا فسرده دل شود فانی در آب
مصدر و تعریف و اصل و فرع تو
هم تکلم از تو هم با تو خطاب
از شراب بیخودی ساقی بده
یک دو ساغر تا شوم مست و خراب
گویم از اسرار هر ناگفتنی
پیش زاهد گر خطا و گر ثواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و ارادت خود به خداوند (حضرت دوست) اشاره میکند. او آرزومند است که جان و دلش فدای حضرت دوست شود و در هر لحظه، صدها جهان را به پای او نهد. از زیباییهای خداوند به عنوان بلایی برای دل یاد میکند و بر این باور است که وجود و نیستی انسان تنها در عشق به خدا معنا پیدا میکند. شاعر همچنین بهطور نمادین به جنبههای مختلف وجودی انسان اشاره میکند، از جمله دل و دین، و با بیان اینکه اگر کسی به عشق خدا دچار شود، از دیگران جدا میگردد، او را دلیلی برای لیاقت و قرب به خدا میداند. در نهایت، شاعر به جستجوی حقیقت و نعمتهای الهی اشاره کرده و از ضرورت رضایت خدا در زندگیاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: خورشید با نور خود به پرده آمد و پوشش خود را از چهره برداشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور روی او خاموش نشده و عشق او از دل ما رفته، نمیگذاریم که عشق و محبتمان در سایه و غبار پنهان شود.
هوش مصنوعی: من اشتباه گفتم که پرده و نقاب چه معنایی دارد، چون بیحجابی او خود به نوعی حجاب است.
هوش مصنوعی: شاهدان و زیباییها در خفا و پنهانی هستند، اما ماه من به وضوح و بدون پوشش در زیبایی خود نمایان است.
هوش مصنوعی: در میخانهای که مینوشیدند، تو هم به عنوان ساقی و هم به عنوان پیاله و هم به عنوان شراب حضور داشتی.
هوش مصنوعی: داستان ما داستانی از پیچیدگی و عجیبوغریب است، تو مثل آب و همه چیز در جهان مانند سراب است.
هوش مصنوعی: یک پرتو از آن خورشید جاودانه بر دل سرد من بتاب تا در آب ناپدید شوم.
هوش مصنوعی: تو خود منبع و اصل و حقیقتی، همواره در حال گفتگو و ارتباطی.
هوش مصنوعی: ساقی، لطفاً بلافاصله دو جام از شراب بیخودیم را به من بده تا کمی مدهوش و خراب شوم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از رازهای هر چیزی که نمیتوان گفت برای زاهد بگویم، چه خطا باشد و چه کار درست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.