جلوه گر در پرده آمد آفتاب
از تعین بر رخ افکنده نقاب
تا نسوزند از فروغ روی او
رفته از مهر آن مهم زیر سحاب
نی غلط گفتم نقاب و پرده چیست
بی حجابی آمده او را حجاب
شاهدان در پرده مستورند لیک
ماه من بی پرده باشد در نقاب
دیدم اندر بزم میخواران شدی
هم تو ساقی هم ساغر هم شراب
قصهٔ ما قصهٔ آبست و حوت
ای تو آب و جمله عالم سراب
تابی از آن مهر عالمتاب کو
تا فسرده دل شود فانی در آب
مصدر و تعریف و اصل و فرع تو
هم تکلم از تو هم با تو خطاب
از شراب بیخودی ساقی بده
یک دو ساغر تا شوم مست و خراب
گویم از اسرار هر ناگفتنی
پیش زاهد گر خطا و گر ثواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.