در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست
از انفعال روی تو در ماه تاب نیست
بر عارض تو پرده اگر هست حسن تست
جز جلوه های حسن برویت نقاب نیست
مفتی علوم حال ز قلب سلیم جو
اسرار عشق در ورق و در کتاب نیست
واعظ حدیث جنت و دوزخ مگو بما
عشاق را خبر ز نعیم و عذاب نیست
داغی است بر دل همه عالم ز سوز عشق
کو دل کز آتش غم عشقت کباب نیست
ای محتسب بدان که مرا مستی از کجاست
از چشم اوست مستی من از شراب نیست
رندان بسی شراب وصالش اسیریا
نوشیده اند کس چو تو مست خراب نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار به زیبایی و جذابیت عاشقانه اشاره شده است. شاعر بیان میکند که زیباییهای دنیا در برابر زیبایی محبوبش هیچچیز نیست. او میگوید که عشق حقیقی را نمیتوان در کتابها و علمها یافت و هیچ واعظی نمیتواند احساسات واقعی عاشقان را درک کند. همچنین، شاعر به درد و سوز دل عاشقان اشاره میکند و میگوید که مستی او ناشی از عشق است، نه از شراب. در واقع، عشق حقیقی تجربهای است که تنها عاشقان واقعی قادر به درک آن هستند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو همچون خورشید در جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، نیست؛ زیرا در اثر تأثیر چهرهات، حتی ماه هم نمیتواند درخشانی خود را حفظ کند.
هوش مصنوعی: اگر بر چهرهات پردهای وجود دارد، زیباییات در آن نهفته است و جز جلوههای زیبایی چهرهات چیزی نیست که بماند.
هوش مصنوعی: برای درک اسرار عشق، باید به دل پاک و سالم خود مراجعه کرد، زیرا این دانش در صفحات کتابها یا نوشتهها موجود نیست.
هوش مصنوعی: واعظ، درباره بهشت و جهنم صحبت نکن؛ زیرا عاشقان از نعمتهای بهشت و عذاب جهنم بیخبرند.
هوش مصنوعی: عشق، در دل همه انسانها درد و داغی ایجاد کرده است. این آتش غم عشق تو چنان سوزان است که خیال نمیکنم دل کسی از این آتش در امان باشد.
هوش مصنوعی: ای محتسب، بدان که من به خاطر نگاهی که او به من میاندازد، مست هستم و این مستی من ناشی از شراب نیست.
هوش مصنوعی: بسیاری از خوشگذرانان و دوستداران عشق، در انتظار وصال او، از شراب عشق مشغول به نوشیدن بودهاند، اما هیچکس همچون تو در مستی و سرخوشی به این حد نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سروری که چون تو به رادی سحاب نیست
چون رای روشن تو بلند آفتاب نیست
مهمان رسیدهاند تنی چندم این زمان
قومی که شان برفتن از اینجا شتاب نیست
داریم کودکی که چو روی و چو موی او
[...]
با نور و تاب فکرت تو آفتاب نیست
آن را نظیر رای تو خواندن صواب نیست
تو آفتاب دینی و در آفتاب چرخ
صد یک ز رای و فکرت تو نور و تاب نیست
از آفتاب جود تو ای آفتاب دین
[...]
احوال ناتوانی ایام خویشتن
در مجلس رفیع تو گفتن ثواب نیست
داریم دلبری که چو روی و چو موی او
گلبرگ نوشکفته و مشک بتاب نیست
در بند خواب او همه حیران بمانده ایم
[...]
بیدار شو، دلا، که جهان جای خواب نیست
ایمن درین خرابه نشستن صواب نیست
از خفتگان خواب چه پرسی که حال چیست؟
زان خواب خوش که هیچ کسی را جواب نیست
چون هیچ دوست نیست وفادار زیر خاک
[...]
در خانه تا قرابهٔ ما پر شراب نیست
ما را قرار و راحت و آرام و خواب نیست
در خلوتی که باده و ساقی و شاهد است
حاجت به چنگ و بربط و نای و رباب نیست
خوش کن به باده وقت حریفان که پیش ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.