گنجور

 
اسیری لاهیجی

در حسن چون رخت بجهان آفتاب نیست

از انفعال روی تو در ماه تاب نیست

بر عارض تو پرده اگر هست حسن تست

جز جلوه های حسن برویت نقاب نیست

مفتی علوم حال ز قلب سلیم جو

اسرار عشق در ورق و در کتاب نیست

واعظ حدیث جنت و دوزخ مگو بما

عشاق را خبر ز نعیم و عذاب نیست

داغی است بر دل همه عالم ز سوز عشق

کو دل کز آتش غم عشقت کباب نیست

ای محتسب بدان که مرا مستی از کجاست

از چشم اوست مستی من از شراب نیست

رندان بسی شراب وصالش اسیریا

نوشیده اند کس چو تو مست خراب نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode