گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

ای پرتو جمالت حسن بتان جانی

عکس رخ تو پیدا ز آئینه کیانی

استار نور رویت شد ظلمت من و ما

گر غیرتی نمائی او را ز ما رهانی

از پرده جمالت پیدا غبار اغیار

در پرتو جلالت پیدا شده نهانی

حسن ترا بعالم چون چشم تست ناظر

رویت نهان چرا شد در صورت عیانی

پیدا ز نور رویت گر وامق است و عذرا

معشوق و عشق و عاشق هستی چنانکه دانی

از غایت ملاحت مشهور شد بعالم

خورشید روی خوبت برنام بی نشانی

ز آثار حسن رویت در باغ روی خوبان

بشکفته صد هزاران گل های ارغوانی

از عشق روی جانان برجان و دل جهانرا

دردی است بی مداوا، داغی است جاودانی

از دیده اسیری حیران حسن خویشی

ای حسن نوربخشت بی مثل و شبه و ثانی