دو عالم پرتوی از نور ذاتم
جهان روشن ز خورشید صفاتم
منم عنقای قاف بی نشانی
که در هر جای و بی جای و جهاتم
من آن خورشید اوج لامکانم
که تابان از جمیع کایناتم
منم آن منبع رحمت که باشد
دو عالم زنده از بحر حیاتم
بود ظاهر برای چشم بینا
ز مرآت دو عالم عکس ذاتم
برون از وصف امکانم بباطن
بظاهر گرچه عین ممکناتم
ز اسما و صفات از فصل(و)وصلم
زروی ذات جمع هر شتاتم
برویم کافر و مؤمن کند روی
که من هم کعبه و هم سومناتم
بجز بینا نمی بیند اسیری
جمال نوربخش مبهماتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پدر را گفت تا در کایناتم
بصد دل طالب آب حیاتم
چو بر یادِ لبش در مسکراتم
خضر بر چشمۀ آبِ حیاتم
اگر در مسکراتم وجد باشد
وگر در وجد باشد مسکراتم
به وجهی بت پرستم زان که دایم
[...]
براتی ده ز دیوان نجاتم
بنه مهر نبوت بر براتم
تویی سرچشمه آب حیاتم
تویی شیرین تر از آب نباتم
درین ماتم که ماتم گر ثباتم
مگر زین غم هلاک آید حیاتم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.