زهی بزم و ساقی و حسن و جمال
زهی مستی و ذوق و جام وصال
زهی مطرب و چنگ و آواز نی
زهی شورش و وجد ارباب حال
چه رندان می نوش پرهیزکار
چه عشاق جانباز نیکو خصال
خرابات عشق است و رندان مست
می و مطرب و شاهد بی مثال
چه نور تجلی و سکر و فنا
چه صحو و بقائی بحق لایزال
عجب سیر و طیری ز بالای عرش
چه حالست حالات اهل کمال
چه رفتار و قامت چه زیبا نگار
چه چشم است و ابرو چه غنج دلال
چه رندان عاشق چه معشوق و می
عجب عشق و حالی که ناید بقال
اسیری ز عشقست جاهت بلند
مبادا بجاهت زپستی زوال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخستین برادرش کهتر به سال
که در مردمی کس ندارد همال
بیک ماه بالا گرفت آن نهال
فزون زانکه دیگر درختان بسال
مر آن را کجا نام او بد هلال
یکی دختری بود حورا مثال
گرامی چو مال و قوی چون جبال
نکو چون جوانی و خوش چون جمال
کهن گشتهای تن نهای بل نوی
فزاینده در گردش ماه و سال
ازو ناشده حال دوشیزگی
[...]
چه چابوک دستست بازی سگال
که در پرده داند نمودن خیال
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.