خواهی که شود کشف برت سراناالحق
فانی ز خودی باش و بحق باقی مطلق
مخمور خرابیم بده ساقی باقی
از لعل لبت باده رنگین مروق
از تاب تجلی جمالش مه و خورشید
پیوسته بچرخند درین چرخ معلق
از آینه کون و مکان روی تو دیدیم
بینا نبود منکر این قول مصدق
خورشید حقیقی ز همه ذره بتابید
نزدیک محقق بود این نکته محقق
زاهد ز حسد جق جق باطل کند آغاز
عاشق ز سر سوز چو زد نعره حق حق
توفیق ازل بود رفیقم بره عشق
تا گشت اسیری بوصال تو موفق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و جستجوی حقیقت است. شاعر به ما میگوید که برای شناخت حقیقت و خداوند، باید از خودخواهی و خودپرستی فاصله بگیریم و به حقیقت مطلق نزدیک شویم. او از سکر عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید و از تاثیر زیبایی خداوند بر جهان و آفرینش یاد میکند. همچنین، به اختلاف بین زاهدان حسود و عاشقان واقعی اشاره میکند و میگوید که تنها عشق و وصال با حق است که به شناخت واقعی منجر میشود. در نهایت، شاعر تأکید دارد که عشق و توفیق در پیوستن به حقیقت از همان ابتدا وجود داشته است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی حقیقت واقعی برایت روشن شود، باید از خودخواهی و خودپرستی فاصله بگیری و به حق مطلق و ابدی نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: میگوید که در حالتی مست و سرخوش هستیم و از تو، ای ساقی، میخواهم که شراب رنگین و دلنشینی بر اساس لبهای زیبایت به ما بدهی.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشش او، ماه و خورشید همیشه در این آسمان در حال گردش هستند.
هوش مصنوعی: در آینه دنیا و هستی، زیباییهای تو را مشاهده کردیم، اما منکر این حقیقت کسی است که درک صحیحی ندارد.
هوش مصنوعی: خورشید واقعی از همه ذرات میتابد و این نکته به وضوح برای اهل علم و حقیقت مشخص است.
هوش مصنوعی: زاهد به دلیل حسادت، تلاش میکند تا عشق و احساسات واقعی را نادیده بگیرد و در این راه از طریق گفتار بیمحتوا، کوشش میکند عشق را دستکم بگیرد. اما عاشق، با شور و احساسی عمیق، حقایق را با صدای بلند فریاد میزند و نشان میدهد که عشق چیست و چه قدر واقعی و مهم است.
هوش مصنوعی: توفیق و موفقیت از همان آغاز همراه من بود تا زمانی که عشق تو را پیدا کردم و در دامان وصال تو گرفتار شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای یافته اسلام به اقبال تو رونق
اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق
سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است
از کنیت تو مُنشعِب از نام تو مُشتق
آنی تو که هر چند بجویند نیابند
[...]
بنشست بجای پدر آن خواجه مطلق
و او از برآمد زفلک قد رجع الحق
آراسته شد صدر بصد حشمت و تمکین
وافروخته شد شرع بصد زینت و رونق
ای باهمه دلها چو روان گشته موافق
[...]
گر نسبت خرقه نبرد شیخ به صادق
نی شیخ بود زرق فروشیست منافق
و نیز به نسبت ببرد دلق مرقع
سودش نبود گر نبود عاشق صادق
بر خرقه ی تسلیم زن از سوزن اخلاص
[...]
لعل لب دلدار شرابیست فرحبخش
در میکده عشق
شمیم باغ بهشتست یا نسیم عراق
که گشت زنده ز انفاس او دل مشتاق
برون ز خامه که او هم زبان بود ما را
که دستگیر تواند شد از سر اشفاق
ترا بقتل احبّا مؤاخذت نکنند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.