بردار ای صبا ز جمالش نقاب را
گو بنگرید آن رخ چون آفتاب را
چون دیده تاب دیدن حسن رخش نداشت
برروی خود فکند ازین رو نقاب را
ساقی بیار باده بمخمور عشق ده
بشکن خمار عاشق مست و خراب را
ای پیر میکده در میخانه باز کن
مست مدام ساز همه شیخ و شاب را
بر بحر هستی تو جهان غیر موج نیست
عارف بغیر بحر چگوید حباب را؟
عمری بعشق روی تو نغنود دیده هیچ
با چشم عاشق تو چه کارست خواب را؟
نزد اسیری دوزخ محض و عذاب دان
بی روی دوست جنت عدن و ثواب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی اشاره دارد و شاعر از نسیم (صبا) میخواهد که جلال و زیبایی محبوب را به نمایش بگذارد. او به زیبایی چهره محبوب اشاره میکند که مانند آفتاب میدرخشد، اما چشمها تاب دیدن آن را ندارند و به همین دلیل خود را با نقاب میپوشانند. شاعر از ساقی میخواهد که شراب عشق بیاورد تا عاشقان را به مستی و خمار بکشاند و از پیر میکده میخواهد که در میخانه را باز کند تا همه از عشق و مستی بهرهمند شوند. همچنین شاعر به عمیق بودن عشق و درد جدایی اشاره میکند و میگوید که بدون دیدار محبوب، بهشت و پاداش معنایی ندارد. در نهایت، بر این نکته تأکید میکند که زندگی بدون محبت و زیبایی معشوق بیارزش است.
هوش مصنوعی: ای نسیم، پرده را از زیبایی او کنار بزن تا همه بتوانند آن چهره را مانند آفتاب مشاهده کنند.
هوش مصنوعی: چون چشمانش قدرت دیدن زیبایی صورتش را نداشت، به همین دلیل نقابی را بر روی چهرهاش انداخت.
هوش مصنوعی: ای ساقی، برایم شرابی بیاور که مرا در عشق غرق کند و حال خراب عاشق مست و سرخوش را بشکند.
هوش مصنوعی: ای پیره غار، درهای میخانه را بگشایید و برای همهٔ جوانان و سالخوردگان، همواره نوشیدنی فراهم کن.
هوش مصنوعی: در این جهان که همه چیز در جریان و تغییر است، هیچ چیز جز موج وجود ندارد. عارف واقعی به جز دریا نمیتواند در مورد حباب صحبت کند، زیرا تنها با فهم عمق دریاست که میتواند به طبیعت واقعی حباب پی ببرد.
هوش مصنوعی: عمر طولانی را به عشق تو گذراندم و هرگز از تماشای زیباییات سیر نشدهام. حالا با چشمان عاشق چه باید بکنم وقتی خواب برایم معنایی ندارد؟
هوش مصنوعی: برای یک زندانی که در عذاب دوزخ به سر میبرد، زندگی بدون وجود دوستش، همانند عذابی شدید است. برعکس، وجود دوستش میتواند او را به بهشت و ثواب برساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را
وی بر خطا گزیده طریق صواب را
در مستی ار ز بنده خطایی پدید شد
مست از خطا نگردد واجب عقاب را
گر در گذاری از تو نباشد بسی دریغ
[...]
ساقی کمی قرین قدح کن شراب را
مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را
جام از قیاس آب و می از جنس آتش است
ساقی نثار مرکب آتش کن آب را
بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن
[...]
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
برقع فروهلد به جمال آفتاب را
گویی دو چشم جادوی عابدفریب او
بر چشم من به سحر ببستند خواب را
اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
[...]
دیوانه می کنی دل و جان خراب را
مشکن به ناز سلسله مشک ناب را
بی جرم اگر چه ریختن خون بود و بال
تو خون من بریز ز بهر ثواب را
بوی وصال در خور این روزگار نیست
[...]
زان پیش کاتصال بود خاک و آب را
عشق تو خانه ساخته بود این خراب را
مهر رخت ز آب و گل ما شد آشکار
پنهان به گل چگونه کنند آفتاب را؟
تا کفر و دین شود، همه یک روی و یک جهت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.