گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

آنان که درد عشق تو برجان گزیده اند

داغی بدل ز آتش شوقت کشیده اند

یک ذره درد عشق بعالم نمی دهند

چون لذت شراب محبت چشیده اند

سودائیان عشق چه دانند زیان و سود

نقد غمت بمایه شادی خریده اند

نارند حسن ماه رخان هیچ در نظر

آنها که پرتوی ز جمال تو دیده اند

از شادی وصال و غم هجر فارغند

در مسند شهود چو خوش آرمیده اند

اهل سماع جامه بصد چاک کرده اند

تا وصف آن جمال ز مطرب شنیده اند

مستان جام شوق ز مستی و بیخودی

از قید هست و نیست اسیری رهیده اند