گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

با همچو تو یاری نفسی هر که برآرد

از لذت فردوس برین یاد نیارد

خواهم که کنم تازه برخسار تو ایمان

کفر سرزلف تو بایمان نگذارد

جز آه و فغان کیست کزین عاشق بیدل

پیغام غم عشق بمعشوق گزارد

غوغا و فغان در فلک و در ملک افتد

آن لحظه که عاشق ز غم عشق بزارد

از کافر و مؤمن بجهان هیچ کسی نیست

کز آتش عشق تو بدل داغ ندارد

بیمار غم عشق ترا هیچ غذائی

جز شربت عناب لب تو نگوارد

کی لایق وصل تو بود جان اسیری

گر سر به کرامات و مقامات درآرد