افتخار ما به فقرست و فنا
ما کجا و منصب و مال از کجا
با وجود ملک عشق لایزال
عارم آید زین جهان بی بقا
جان ما مستغرق نور لقاست
کی بجنت سر فرود آید مرا
برفراز نه فلک طیران کند
شاهباز همت والای ما
جان بجانان زنده جاوید گشت
تا ز قید خود بکلی شد فنا
از شراب جام منصوری بنوش
مست و بیخودگو انالحق برملا
از می عشقست جان مست الست
اینچنین مستی بود بی منتها
دلبرم در کام جان ریزد مدام
آن شراب بی خمار جانفزا
از تجلی جمال روی دوست
جمله عالم غرق نورند و ضیا
عاشقان بینند رویش بی نقاب
لیک چشم زاهدان دارد عما
گفت اسیری گر تو میجویی وصال
بی تویی در بزم وصل ما درآ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مکارم را یمینت رهنما
وی اکابر را بصدرت التجا
چون تو ناورده ستاره شهریار
چون تو نادیده زمانه پادشا
آسمان از قصر تو گیرد علو
[...]
هرکه سعی بد کند در حق خلق
همچو سعی خویش بد بیند جزا
همچنین فرمود ایزد در نبی
لیس للانسان الا ما سعی
انبیا پس رو بدند او پیشوا
عالمان امتش چون انبیا
تا به شب ای عارف شیرین نوا
آن مایی آن مایی آن ما
تا به شب امروز ما را عشرتست
الصلا ای پاکبازان الصلا
درخرام ای جان جان هر سماع
[...]
ظَمَأٌ بِقَلبی لا یَکادُ یُسیغُهُ
رَشفُ الزُّلالِ وَ لَو شَرِبتُ بُحوراً
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.