بذله ای خوش یادم آمد حسب حال
از بزرگی در لطافت بی همال
گفت وقتی واعظی در کشوری
از برای وعظ شد بر منبری
خوش نفس شیرین سخن گیرا دمی
در فصاحت سخت کوشی محکمی
گر کسی را گفت هست از من سؤال
وقت ازین بهتر ندانم لامحال
هر که را از من سؤالی خاطرست
گو بکن اینک جوابش حاضرست
بود خر گم کرده ای بر پای خاست
گفت گم کردم خری بنگر کجاست
گفت بنشین تا بگویم دم مزن
مجلس تذکیر من برهم مزن
مرد خر را از سر خود باز کرد
قصه ای در باب عشق آغاز کرد
حاضران را دل خدا داند کجا
ریش بالان کرده سرها در هوا
گفت در اثنای حال ای امتان
کیست کو عاشق نشد از جملتان
زین گرانجانی سبک بر پای خاست
گفت اینک شاهد عالم خداست
من که در اوقات پنجه سال زیست
عاشقی هرگز ندانستم که چیست
از سر منبر به خر گم کرده پیر
گفت هین اینک خرت ریشش بگیر
هر که را خاطر نه جای دیگرست
یعنی عاشق نیست، از خر کمترست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستانی از یک واعظ بیان میشود که در حین وعظ، به پرسش یکی از حاضران درباره خر گمشده پاسخ میدهد. او ابتدا از حاضران میخواهد که ساکت باشند تا نتوانند حواس او را پرت کنند. سپس واعظ به سخنانی درباره عشق میپردازد و از حاضران میپرسد که آیا کسی عاشق نشده است. یکی از حاضران که خود را به عنوان شاهد عالم خدا معرفی میکند، اعتراف میکند که در طول زندگیاش هرگز عاشق نشده است. در پایان، واعظ میگوید هر که عشق را درک نکرده باشد، از کسی که خرش را گم کرده نیز کمتر است. این شعر به شیوهای طنزآمیز به تفاوت میان عشق و غیر عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: به یادم چیزی شیرین و دلچسب افتاد که متناسب با حال و روز من، حاکی از بزرگی و لطافتی بینظیر بود.
هوش مصنوعی: او گفت وقتی که یک واعظ در کشوری برای موعظه روی منبر رفت.
هوش مصنوعی: شخصی که نفسش خوش و کلامش شیرین و زیباست، به مدت کوتاهی در بیان و ایجاز تلاش میکند و سخت کوش است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از من سوالی بپرسد، نمیتوانم زمانی بهتر از حال حاضر برای پاسخ دادن به آن تصور کنم.
هوش مصنوعی: هر کس که از من سؤالی دارد، میتواند بپرسد چرا که من اکنون آمادهام تا به آن پاسخ دهم.
هوش مصنوعی: یک الاغی که گمشدهای داشت، برپا خاست و گفت: "من الاغی را گم کردهام، تو نگاه کن ببین کجاست."
هوش مصنوعی: بنشین و گوش کن که چه میگویم، حرف نزن و بگذار این جمع و صحبت درباره من به هم نریزد.
هوش مصنوعی: مردی که از زیر بار سنگین مشکلات خود را رها کرد، داستانی درباره عشق شروع کرد.
هوش مصنوعی: حاضران از حال دل خداوند باخبر نیستند که چگونه سرهای بلند به آسمان رفتهاند و در آغوش او قرار دارند.
هوش مصنوعی: در میان حال و اوضاع کنونی، پرسید که ای جمع، آیا کسی هست که از میان همه شما عاشق نشده باشد؟
هوش مصنوعی: یکی از بزرگان به خاطر بار سنگینی که بر دوش داشت، برخواست و گفت که اکنون شاهدی بر وجود خدا در عالم است.
هوش مصنوعی: من که در تمام این پنج سال زندگی عاشقانه خود، هیچگاه نفهمیدم عشق واقعی چیست.
هوش مصنوعی: پیرمرد با ندا و جدیت به دیگران گفت: «ببینید، الان وقت آن است که مشکل خر گمشدهتان را حل کنید و از این موقعیت استفاده کنید.»
هوش مصنوعی: اگر کسی در دلش جای دیگری ندارد، به این معناست که عاشق نیست و از یک خر هم کمتر ارزش دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.