گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

ای عشق تو آتش زده در خرمن جان‌ها

وز سوز غمت سوخته دل‌ها و روان‌ها

خون شد دل عشاق ز دست الم عشق

شرح غم عشق تو برونست ز بیان‌ها

از شوق جمال تو دل چرخ پرآتش

بی‌صبر و قرار از غم تو دور و زمان‌ها

محرم به حریم تو نه نام و نه نشانست

بی‌نام و نشان در حرمت نام و نشان‌ها

سرگشته و حیران به بیابان تحیر

در ذات و صفات تو یقین‌ها و گمان‌ها

از بحر هویت که دو عالم به کنارست

خلقان همگی بی‌خبر از قعر و میان‌ها

از پرتو حسنت شده تابان همه عالم

وز روی تو روشن همه کون و مکان‌ها

کی حسن رخت شرح دهد نطق کماهی

در وصف جمال تو چو لال است زبان‌ها

عارف نبود هرکه نبیند چو اسیری

آیینه روی تو عیان‌ها و نهان‌ها