یا غایة المقاصد یا منتهی المنی
یا اجمل المجامل یا اکمل الوری
کان المراد ذاتک من خلق عالم
لو لم تکن لما خلق الارض و السما
مقصود هر دو کون تو بودی از ابتدا
لولاک شاهدست بدین دعوی از خدا
مجموعه صفات کمالست ذات تو
معنی و صورتت شده مبدا و منتها
تشریف اصطفا ز خدا گر بآدم است
مقصود اصطفا نبود غیر مصطفی
شرح علو مرتبه ات لی مع اله است
یعنی ز خود فنا شده دیدم بحق بقا
دست تو بوددست خدا دریبایعون
منکر مگر که فهم نکرد اذ رمیت را
شیدای تاب حسن تو جان پیمبران
روشن ز مهر روی تو دل های اولیا
مرات حق نما بحقیقت تویی و بس
آئینه جمال تو باقی انبیاء
ظاهر به بی است حرف الف نزد عارفان
باقی حروف مظهر بی شد علی الولا
حرف الف بذات اشارت بود ولی
بی احمدی که نیست جز او خلق حق نما
از آفتاب روی تو روشن جهان عقل
وز پرتو جمال تو عالم پر از ضیا
در شأن زلفت آیة واللیل نازلست
آمد قسم بروی تو والشمس والضحی
آنها که ساکنان مقام ولایتند
در زاه فقر گشته بشرع تو رهنما
تا دیده دلم بجمال تو باز شد
با بحر نور جان اسیریست آشنا
بادا هزار جان گرامی فدای تو
ای بحر صدق و کوه صفا معدن وفا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و تمجید از مقام و جایگاه مقدس پیامبر اسلام (ص) پرداخته است. شاعر با اشاره به این که وجود پیامبر، هدف آفرینش جهان است، بیان میکند که خداوند با خلق آسمانها و زمین، در واقع به خاطر پیامبر این کار را کرده است. او تأکید میکند که همه کمالات و صفات زیبا در وجود پیامبر جمع است و وجود او مبدا و منتهای تمام خوبیها و حقایق است.
شاعر همچنین به مقام والای پیامبر و ارتباط او با خدا اشاره کرده و میگوید که پیامبر جلوهگاه حقیقت و عشق الهی است و دلهای اولیا و پیامبران نیز به نور جمال او روشن شده است. او با اولین حرف "الف" و اهمیت مقام پیامبر در آفرینش متذکر میشود و نشان میدهد که بدون وجود پیامبر، عالم به نظم نمیرسد.
در نهایت، شعری به وصف زلف و زیباییهای پیامبر، عنوان میکند که عشق به او باید جانها را فدای او کند و او را به عنوان منبع صداقت و وفا میشناسد.
هوش مصنوعی: ای هدف نهایی آرزوها، ای زیباترین زیباییها، ای کاملترین موجودات، ای برترین مقصدها.
هوش مصنوعی: هدف از خلق این جهان، وجود خود توست، اگر تو نبودید، نه زمین خلق میشد و نه آسمان.
هوش مصنوعی: مقصود هر دو جهان از ابتدا تو بودی، و برای این ادعا، لولاک (به معنای "به خاطر تو") شاهدی از جانب خداوند وجود دارد.
هوش مصنوعی: تمام ویژگیهای کمال در ذات تو جمع شده است و وجود و شکل تو همه چیز را آغاز و پایان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر انتخاب و برگزیده شدن از سوی خداوند به آدم اختصاص دارد، پس هدف از این انتخاب به جز پیامبر (مصطفی) نیست.
هوش مصنوعی: من به مقام والای تو اشاره میکنم، زیرا در حقیقت، خود را از دست داده و در بقا و ثبات تو مشاهده کردم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانها معمولاً در کارهایشان بر اساس نیرویی بزرگتر از خودشان عمل میکنند. وقتی کسی در تلاش است و به نوعی تحت تاثیر اراده الهی قرار دارد، ممکن است دیگران کار او را نادرست یا منفی تصور کنند، در حالی که واقعیت آنطور که به نظر میرسد نیست. انسانها باید عمیقتر فکر کنند و درک بهتری از شرایط و نیات دیگری داشته باشند.
هوش مصنوعی: عاشق زیبایی تو، جان پیامبران را روشن کرده و دلهای اولیا را با نوری که از چهره تو میتابد، پر کرده است.
هوش مصنوعی: تو حقیقت و اساس همه چیز هستی و هیچ کس جز تو نیست. آینهٔ زیبایی تو، انبیاء را نیز در خود دارد.
هوش مصنوعی: ظاهر به بی نشان دهندهٔ این است که حرف «الف» به عارفان ارتباطی ندارد، در حالی که سایر حروف تجلیگر وجود هستند و در ابتدا (علی الولا) به آن اشاره شده است. این به معنای آن است که شناخت عارفان از حقیقت فراتر از ظواهر است و درک عمیقتری از وجود و عدم دارند.
هوش مصنوعی: حرف الف در اصل به معنای نشانه و نماد است، اما بدون وجود احمد، هیچچیز از خلق حق نمایان نیست.
هوش مصنوعی: نور خورشید چهره تو باعث روشنایی و فهم دنیا است و زیبایی تو جهانی پر از نور و روشنی را ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: زلف تو به قدری زیبا و دلفریب است که نمیتوان زیباییاش را نادیده گرفت. همچنان که شب و روز به زیبایی خود اشاره دارند، زلف تو نیز درخششی خاص دارد که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: افرادی که در جایگاه ولایت و رهبری قرار دارند، در مسیر فقر و نقص، بر اساس قوانین و راهنماییهای تو، به دیگران هدایت میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی چشمان دل من به زیبایی تو گشوده شد، در دریای نور جانم، عاشقی را شناختم.
هوش مصنوعی: باشد که هزار جان گرانبها فدای تو شود، ای دریای صداقت و کوه صفا، تو معدن وفا هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.