گنجور

 
اسیری لاهیجی

ای طلعت تو مطلع انوار سعادات

خورشید جمال تو عیان از همه ذرات

حسن همه خوبان شده آیات جمالت

ای مصحف رخسار تو مجموعه آیات

در هر چه نظر میکنم از روی حقیقت

منظور توئی غیر تو وهم است و خیالات

عارف که بود مست مدام از می توحید

شد بیخبر از تفرقه حال و مقامات

خواهی که شوی ز اهل یقین کشف طلب کن

تا چند روی در پی اخبار و روایات

چون مرتبه عشق شود منزل سالک

وارست ز قید خرد و رسم و ز عادات

میخواره و زاهد چو اسیری نتوان یافت

در صومعه و میکده و دیر و خرابات