بقید زلف تو جانم عجب گرفتارست
ز بند دام تو جستن نه سرسری کارست
ز مهر روی تو ذرات کون در رقصند
جهان ز تابش حسن تو غرق انوارست
درون پرده کثرت جمال وحدت دوست
کسی معاینه بیند که مرد اسرار است
یکیست عاشق و معشوق پیش اهل یقین
دوئی گمان کج احولی و پندار است
سپاه عشق سراسر گرفت ملک وجود
خرد ز دست تظلم بجان بزنهارست
بمکر و عربده چشم تو ریخت خون جهان
ببین که چشم معربد چه شوخ و عیارست
جهان ز باده لعل تو مست و بیخبرند
کجاست آنکه بدور لب تو هشیارست
چه غم ز سرزنش دشمن و ز طعن رقیب
بما اگر ز سر مهر یارما یارست
همه جهان چو اسیری بدور رخسارت
بگرد نقطه خال تو همچو پرگارست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و زیبایی معشوق صحبت میکند و میگوید که گرفتار زلف و زیبایی اوست. او تأکید میکند که رهایی از عشق معشوق کار سادهای نیست و تمامی موجودات در عشق او در حال رقص و شادیاند. شاعر به وحدت در زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که فقط اهل یقین میتوانند این حقیقت را درک کنند. همچنین، او اشاره میکند که عاشق و معشوق در حقیقت یکی هستند و این دوگانگی فقط در نظر کسانی است که به حقیقت و عشق نرسیدهاند. عشق، تمام وجودش را تسخیر کرده و حتی در برابر دشنامها و سرزنشها، عشق و محبت به معشوق برایش بالاترین ارزش است. در نهایت، شاعر میگوید که همه موجودات در اطراف زیبایی معشوق مانند پرگار دور نقطهای میچرخند.
هوش مصنوعی: زلفهای تو جان مرا به طرز عجیبی گرفتار کرده است و رهایی از دام تو کار آسان و سطحیای نیست.
هوش مصنوعی: از محبت چهره تو، تمام ذرات جهان در حال رقص و شادی هستند و به خاطر زیبایی تو، دنیا پر از نور و روشنی است.
هوش مصنوعی: در دل وجود کثرت زیباییها، تنها عشق و یگانگی خداوند نمود دارد. تنها کسی میتواند این حقیقت را ببیند که به عمق اسرار آگاه است و از باطن امور باخبر است.
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق در نظر کسانی که به حقیقت پی بردهاند، یکسان و یکی هستند. اما افراد نادان به اشتباه گمان میکنند که آنها دو موجود جدا از هم هستند و این به خاطر سوء فهم و تصورات نادرست آنهاست.
هوش مصنوعی: سپاه عشق تمام وجود انسان را تحت سلطه خود درآورده و عقل را از ظلم و ستم رها کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر فریب و طغیانی که نگاه تو ایجاد کرده، خون دلهای زیادی ریخته شده است. حالا نگاه کن که چشمان زنبورک چقدر بازیگوش و زیرک هستند.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر زیباییهای تو غرق در شادی و نابسامانی است. اما آیا کسی را میشناسی که بتواند در مقابل لبههای دلفریب تو، هوشیار و بیتأثیر بماند؟
هوش مصنوعی: چه غمی از سرزنش دشمن و طعنه رقیب داریم، وقتی که محبت و لطف یار ما را پشتیبانی میکند.
هوش مصنوعی: تمام دنیا مانند اسیری است که دور چهره زیبای تو میچرخد و نقطه زیبایی تو همچون مرکز پرگار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.