ظاهرا پنهان گذشت از کوی تو
کاز نسیم صبح آمد بوی تو
از چه دارد نافه در جیب و بغل
گر صبا نگشوده چین موی تو
روز و شب پیوسته ام اندر نماز
تا بود محراب من ابروی تو
رم کند از دام ناچار ار غزال
رام شد با دام زلف آهوی تو
عکس خود بینند در آئینه خلق
من ندیدم غیر تو در روی تو
تا هوسناکان گریزند از درت
عاشقان شکوه کنند از خوی تو
باغبان و طرف جوی و سرو ناز
دیده ما و قدی دلجوی تو
نوک پیکان روید از بستر مرا
شب که باشد غیر در پهلوی تو
آسمانا هر سحر از تیر آه
میدرم این پرده نه توی تو
ایکه بحر عشق را طی کرده ای
هفت دریا هست تا زانوی تو
ساقیا زآب خضر مستغنی است
هر که نوشد جرعه ای از جوی تو
تو ولی حق امام هشتمی
شد نهم چرخ آستان کوی تو
از کرم زآشفته خود رخ متاب
کز جهان آورده او روی سوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر با استعارههای متنوع ابراز میکند که حتی در دوری از معشوق، در دل و ذهن او حضور دارد. او از بوی معشوق در نسیم صبح، زیبایی ابرو و زلف او، و تاثیر عشق بر خود سخن میگوید. همچنین به راز و رمزهای عشق، معنویت و وابستگی عمیق به معشوق اشاره میشود. شاعر از عشق به معشوق همچون سرچشمهای برای زندگی و الهام یاد میکند و در نهایت به مقام والای معشوق در عالم عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد نسیم صبح که از طرف کوی تو میگذشت، بوی تو را به همراه داشت و در واقع، تو در اینجا بهنوعی پنهان بودی.
هوش مصنوعی: چرا در جیب و زیر بغل خود عطر و خوشبویی داری، اگر نسیم خوشتر از آن، موهای تو را باز نکرده باشد؟
هوش مصنوعی: روز و شب در حال عبادت و نماز هستم تا اینکه ابروی تو برایم مانند محراب باشد.
هوش مصنوعی: اگر غزلی رام و آرام شود، بدون تردید از دام نمیتواند فرار کند. اما اگر در دست تو درآید، حتی این غزال نیز نمیتواند در برابر زلفت مقاومت کند.
هوش مصنوعی: در آینه خودم فقط تصویر خودم را میبینم و جز تو هیچ کس دیگری را در چهرهات ندیدهام.
هوش مصنوعی: وقتی که دلبران از در تو دور شوند، عاشقان به خشمی از ویژگیهای تو شکایت خواهند کرد.
هوش مصنوعی: باغبان در حال کار در باغ است و در کنار جوی، سرو زیبایی را میبیند که به چشمان دلربای تو شباهت دارد و قامت تو نیز دلانگیز و جذاب است.
هوش مصنوعی: در شب، زمانی که من در کنار تو هستم، احساس میکنم که سرنوشت و تقدیر من از دل زمین به سمت تو نشانه میگیرد.
هوش مصنوعی: هر صبح وقتی که آسمان را به تیرگی و اندوه مینگرم، میبینم که هیچ چیزی به جز خودت در پس این پرده نیست.
هوش مصنوعی: ای کسی که به عمق عشق پا گذاشتهای، هنوز هفت دریا وجود دارد که تا زانویت را میپوشاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که یک جرعه از آب تو بخورد، دیگر به آب خضر نیاز ندارد.
هوش مصنوعی: تو به حق امام هشتم، نهمین چرخ در آستانهی منزل تو هستی.
هوش مصنوعی: از لطف و محبت خود، چهرهات را از من برمگردان، چرا که او از جهانی دیگر با نگاهی به سوی تو آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.