دردمندان غم عشق تو را نیست طبیب
مرگ بایست و یا داروی دیدار حبیب
زخمی یارم و مرهم نستانم از غیر
شکوه از درد حبیبان نکنم پیش طبیب
شکوه چندان نکنم من زجفای احباب
داغ از آنم که بمن رحمتی آید زرقیب
عود وعنبر چکنی عطر چه میسائی خیز
بوی معشوق بعشاق بود خوشتر طیب
گر نیم لایق انعام بده دشنامی
گر عنایت نبود ساخته ام من به عتیب
تا مرا بود دلی صبر بهجران کردم
چون دل از دست بشد با چه کنم صبر و شکیب
عشقت از کعبه و بتخانه چنان راند مرا
که نه زاسلام بجاسبحه نه از کفر صلیب
وه چه میخانه در رحمت حق خاک نجف
که اگر عرش شود خاک درش نیست غریب
دست آشفته گرای شه به عنانت نرسد
آیدت گرد صفت ناچار دنبال رکیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر بیانگر عمق درد و رنج ناشی از عشق است. شاعر به طبیب و درمان اشاره میکند و میگوید که هیچ دارویی نمیتواند غم عشق را درمان کند. او از عشق و جدایی صحبت کرده و بیان میکند که زخمهای عشق را تنها خود محبوب میتواند التیام بخشد. همچنین به پذیرش درد و رنج ناشی از عشق میپردازد و به نوعی به عقل و صبر اشاره میکند. شعر به تحولات روحی عاشق و کششهای عاطفی و مذهبی او نیز اشاره دارد و در نهایت به توصیف میخانه و رحمت الهی در نزدیکی خاک نجف میپردازد، که نشاندهندهی ارزشها و اعتقادات عمیق اوست.
هوش مصنوعی: کسانی که در درد عشق تو گرفتارند، هیچ پزشک یا درمانی ندارند؛ یا باید منتظر مرگ باشند یا اینکه به دیدار محبوب برسند.
هوش مصنوعی: من از زخمهای عشق و دلتنگی یارم رنج میبرم و هیچ تلاشی برای درمان دردهایم از دیگران نمیکنم. تنها اعتراضی که دارم، در برابر دردهایی است که از عشقهای واقعی تجربه میکنم و این را به هیچ پزشکی نمیگویم.
هوش مصنوعی: من به خاطر درد و رنجی که دوستانم به من میدهند، شکایت نمیکنم؛ زیرا از آنجا که امیدوارم روزی رحمت و لطفی از جانب رقیب به من برسد.
هوش مصنوعی: عطر عود و عنبر را بر خود بپاش، چه نیازی به این کار داری؟ برخیز و بگذار بوی معشوق، عاشقان را خوشتر و خوشبوتر کند.
هوش مصنوعی: اگر لیاقت پاداش را ندارم، دشنام هم بده. اگر توجهی به من نیست، من خودم را به نیکیها آراستهام.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل من به دوری و جدایی صبر داشت، تحمل کردم. اما حالا که دل را از دست دادهام، نمیدانم چگونه میتوانم صبر و استقامت داشته باشم.
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری مرا تحت تأثیر قرار داد که نه به خاطر دین اسلام میتوانم عبادت کنم و نه به خاطر کفر تمایل به صلیب دارم.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جایگاه والای خاک نجف پرداخته است. میگوید میخانهای در رحمت الهی وجود دارد که اگر حتی عرش (بهترین و بالاترین مکان) هم بر روی خاک آن بیفتد، هیچ کس احساس غربت نخواهد کرد. این بیانگر احترام و عظمت نجف و ارتباط آن با معنویت و رحمت الهی است.
هوش مصنوعی: اگر دست تو به فرمانروایی نرسد و در کارهای آشفته سرگردان باشی، ناچار باید به دنبال نشانهها و آثار آن بروی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روا کرده فریبنده جهان بر تو فریب،
مر تو را خوانده و خود روی نهاده به نشیب
این جهان را به جز از بادی و خوابی مشمر
گر مقری به خدای و به رسول و به کتیب
بر دل از زهد یکی نادره تعویذ نویس
[...]
در خمار می دوشینم ای نیک حبیب
آب انگور دو سالینهم فرموده طبیب
آب انگور فرازآور یا خون مویز
که مویز ای عجبی هست به انگور قریب
شود انگور زبیب آنگه کش خشک کنی
[...]
در مقامی که رسد زو به دل و جان آسیب
نبود جان خردمند ز رفتن به نهیب
ناشکیبا مشو ار باز گذارد جانت
خانه ای را که ز ویران شدنش نیست شکیب
تن یکی خانهٔ ویرانی و بی سامانی ست
[...]
می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
هیچ کس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
گر نهد دست به نبض من محرور زند
شعله چون شمع ز تاب تبم انگشت طبیب
هر که را عشق تو آداب خرد بر هم زد
[...]
لب گشود آن سرو فرمود بآهنگ عجیب
که چه خواهی زمن کشته مظلوم و غریب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.