بلبل خوش نوا بکش نغمه زصوت خار کن
گل چو صلای وصل زد نوبت خوشدلی بزن
مطرب بزم عاشقان پرده عشق ساز کن
ساقی بزم می بده ریشه غم زدل بکن
شاهد پارسی بچم مست شو و قدح بده
نقل و میم بیارهان زآن لب لعل و زآن دهن
مرده دلی چو زاهدان چند زغم فسرده ای
راح مسیح دم بکش زنده شو و بدر کفن
راح سبک بیارهی رطل گران بگیر هان
تا همه جان جان شوی چند کشی تو بار تن
بوسه بده تو پی زپی تلخی هجر تا بکی
زآنکه بکنج آن لبان شهد نهفتی و لبن
خیز بیا بسر مرا تنگ بکش ببر مرا
تا که دو تن یکی شود هر دو درون پیرهن
من زسماع چنگ و نی رقص کنان چو صوفیان
تا که برقص آورم شاهد و شمع انجمن
از در آشتی درآ عهد مؤالفت بپا
دولت حسن باشدت خلق نکو کن و حسن
آشفته قصه ای بگو آن خم زلف مشکبو
تا که زگفته ات برد نافه صبا سوی ختن
مدح شه جهان بگو زآن شه راستان بگو
مهدی صاحب الزمان آنشه عصر و الزمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از بلبل میخواهد که نغمهای زیبا سر دهد تا فضای دلنشینی ایجاد کند. او به عشق و خوشدلی اشاره میکند و از مطرب میخواهد که ساز عشق را بنوازد و ساقی را فرا میخواند تا غمها را از دل دور کند. شاعر به معشوقه خود، که زیباییهایش را توصیف میکند، میگوید که مست شود و از شراب بنوشد. او همچنین به حالت دلزدگی و زهد اشاره میکند و از فرشتگان میخواهد که او را زنده کنند. در نهایت، او از عشق و دوستی، مجلس شاد بین عاشقان و مدح مهدی صاحب الزمان را میخواهد تا به زیباییها و نیکیها در جهان اشاره شود.
هوش مصنوعی: پرندهی خوش صدا، آواز خود را سر بده و با صدایت خار را هم تسکین بده. وقتی گل ندا و ندای وصال را سر میدهد، زمان شادی و خوش دلی فرامیرسد، پس تو هم آواز شادی را بچنگ.
هوش مصنوعی: ای نوازنده، موسیقی زیبایی برای عاشقان اجرا کن. ای ساقی، به مینوشان که غم و اندوه را از دلها بزداییم.
هوش مصنوعی: ای زیبا، بیا و مرا مست کن و با جامی پر از شراب و نقل (شیرینی) محفل را خوشحالی ببخش، از آن لبان عاطری که زیبایی هات را دوچندان میکند.
هوش مصنوعی: دل مردهای مانند زاهدان، به خاطر غمها و اندوهها افسرده است. ای مسیح، نفسی در این دل بکش تا زنده شود و غمهایش را کنار بگذارد.
هوش مصنوعی: راه سبکی را در پیش بگیر و بار سنگین را رها کن؛ تا بتوانی به تمامی جوانب وجودت جان تازهای ببخشی، تو چند بار باید بار این تن را تحمل کنی؟
هوش مصنوعی: بوسهای بزن تا تلخی جدایی را فراموش کنیم، زیرا لبان تو گنجی از شهد را در خود پنهان کردهاند.
هوش مصنوعی: بیا و به من نزدیک شو، من را به جایی ببر که ما به یکی تبدیل شویم و در یک لباس با هم باشید.
هوش مصنوعی: من با شنیدن صدای چنگ و نی به رقص درآمدم، مانند صوفیان، تا بتوانم معشوقه و شمع مجلس را به رقص وادار کنم.
هوش مصنوعی: به آرامی به جمع دوستان بپیوند و پیمان دوستی و ارتباط را برقرار کن. با رفتار نیک و زیبای خود، سعادت و خوشبختی را برای خود و دیگران به ارمغان بیاور.
هوش مصنوعی: یک داستان پرهیجان و دلنشین بگو، آن خم زلفی که به رنگ مشک است، تا با سخنان تو، نسیم عطرآگینی تافته شده و به سوی ختن برود.
هوش مصنوعی: شاد باش و از مقام و ویژگیهای بزرگترین پادشاه جهان، که مهدی صاحب الزمان است، صحبت کن. او بهترین و والاترین شخصیت در زمان خود محسوب میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رستم کیقباد فر حیدر مصطفی ظفر
همره رخش و دل دلش فتح و غزای راستین
چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من
صید توایم و ملک تو گر صنمیم وگر شمن
هر نفس از کرانهای ساز کنی بهانهای
هر نفسی برون کشی از عدمی هزار فن
گرچه کثیف منزلم شد وطن تو این دلم
[...]
تازه شود حیات ما چون بگشاید او دهن
بوی گل است یا نفس آب حیات یا سخن
از نفسش مشام ما نافه مشک میشود
شاید اگر برون بری مجمر عود از انجمن
گر به چمن در آید او یاد نیاورد کسی
[...]
باغ بسان مصر شد از رخ یوسف سمن
گشت روان ز هر طرف آب چو نیل در چمن
جامهٔ توبه زشت شد، وقت کنار کشت شد
بر صفت بهشت شد، باغ، به صد هزار فن
عمر عزیز شد به سر، تخت عزیز گل نگر
[...]
بلبل خوش سرای شد مطرب مجلس چمن
مطربه ی سرای شد بلبل باغ انجمن
خادم عیشخانه کوتاه بکشد چراغ را
زانک زبانه می زند شمع زمرّدین لگن
ساقی دلنواز گو داد صبوحیان بده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.