همایون است امشب بخت و دولت شد قرین من
که در صحن ارم شد حور جنت همنشین من
بگفتم چین زلفش را که این مشک از ختا خیزد
بگفتا این خطا باشد بود نافه بچین من
چه خوش گفت اژدر گیسو بخورشید بناگوشت
بهل اعجاز موسی را ببین سحر مبین من
بیک نظاره کردم صلح خون خویش ناقابل
رقیبانم بر برشک اند از نگاه واپسین من
برد نام رقیبان از لب شیرین و میگوید
که آری چاشنی از زهر دارد انگبین من
برو زاهد مخوان افسانه از حور و قصور امشب
که مغبچه است حور و میکده خلد برین من
سلیمان گفت با آصف خوش این سر نهانی را
که از لعل بتان بگرفت خاصیت نگین من
هزارش مشتری از آسمان سوی زمین آید
چو پرده برکشد از رخ بت زهره جبین من
درون پرده غیبی بجز نور علی نبود
بکش پرده که افزاید از این معنی یقین من
زبانم گر بری آشفته همچون شمع میگویم
که جز مهر علی در هر دو عالم نیست دین من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی خوشبختی و عشق است. شاعر از بخت خود سخن میگوید که بخت و دولتش امشب به او روی آوردهاند. او به زیبایی معشوقاش اشاره میکند و از جذابیت و شیرینی او میگوید. در ادامه، شاعر به رقابتهایش با دیگران اشاره کرده و به زهر و شیرینی عشق پرداخته است. او همچنین به نام علی بهعنوان محور دین و معنویت اشاره کرده و میگوید که در این دنیا فقط مهر علی برای او اهمیت دارد. شعر دارای زیباییهای زبانی و معنایی است و ترکیبی از تصاویری از عشق، زیبایی، و معانی عرفانی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: امشب بخت و سعادت به خوبی با من همراه شدهاند، زیرا در باغ بهشت، حوری بهشتی همنشین من شده است.
هوش مصنوعی: گفتم که این زلف پیچیده او از کجاست، زیرا این بوی مشک از سرزمین چین میآید. او پاسخ داد که چنین چیزی نادرست است، بلکه باید بگویم که خود او زلفش را بیفشانده است.
هوش مصنوعی: چه خوب گفته است اژدها که گیسویش مانند خورشید است. خدایا! به این زیبایی معجزه موسی را ببین، سحر را نبین.
هوش مصنوعی: من به تماشای صلح کوچکی از خون خود نشستم و رقبایم را با نگاه آخرینم از میدان دور کردم.
هوش مصنوعی: رقیبانش را به فراموشی سپرده و با زبانی شیرین میگوید که عطر و طعم شهد او نیز ممکن است در خود زهر نهفته داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای زاهد، دیگر از داستانهای بهشتی و زیباییهای آن نگو، چرا که امشب میخواهم از شادی و لذت در کنار محبوبم بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: سلیمان به آصف گفت که این راز پنهانی را که از زیبایی و جواهرات بتهای زیبا به دست آوردهام، خوش دارم. این خاصیت و ارزش مانند نگین انگشتری من است.
هوش مصنوعی: هزار مشتری از آسمان به سوی زمین میآید، هنگامی که پرده را از روی چهرهی معشوق با زیبایی زهرهایاش کنار میزند.
هوش مصنوعی: در درون پوشش غیرقابل دسترس، جز نور علی (نماد علم و حقیقت)، چیزی وجود ندارد. اگر این پرده را کنار بزنی، یقین من نسبت به این حقیقت بیشتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر زبانم نیز به هم بریزد و آشفته شود، مانند شمعی که آب میشود، میگویم که در هیچکدام از جهانها جز محبت علی دینی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس دامن کشد در خون مردم نازنین من
ز دامنگیری او جوی خون شد آستین من
به این طالع چرا از دوستان من راستی جویم؟
که افتاده است چپ با دست من نقش نگین من
اگر چه ظاهرم تلخ است، شیرین است گفتارم
[...]
به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من
ز جوش بلبلان گرداب خون شد آستین من
دلم از سوختن خود را دمی فارغ نمی دارد
کباب شعله خوبان است داغ دلنشین من
ز فکر زلف او از بسکه روز تیره یی دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.