بدرد خوی گرفته دل از پی درمان
ببوی عید توان صبر کرد بر رمضان
بیاد یوسف کنعان بگرگ هم سفرم
ببوی الفت رحمان جلیس با شیطان
ببوی اینکه در این خانه بوده جای پری
بریم زحمت بیجا زصحبت دیوان
بشوق روز بسازیم با شبان دراز
که مدغمست بظلمات چشمه حیوان
مکن ملامت بلبل که ساخته برقیب
بذوق گل شده با خار یار در بستان
تو در بلای محبت چه دعویت از صبر
ببین بحالت ایوب و محنت کرمان
اگر خلیل نمیکرد صبر بر آتش
چگونه بهره ی او میشدی گل و ریحان
بوصل دوست زلیخا اگر عجول نبود
عزیز او زچه میشد مجاور زندان
بیاد یوسف و رحمت به پیر کنعان گفت
که نیست غیر ملالش زصحبت اخوان
عجب مدار که غواص در بدامن کرد
که موجهای عجب خورده است از عمان
زلاله زار کنارم عجب مدار که هست
زاشک ابر چمن پرشقایق نعمان
مرا زآتش عشق است التهاب درون
طبیب شهر عبث صرع خواند و خفقان
اگرچه ساغر پیمانه بشکند زاهد
ببوی ساغر و پیمانه بشکند پیمان
ببر تو نام علی را بمقطع عزلت
زحسن خاتمه اش ساز زیب بر نوان
اگر چه خاطر آشفته را پریشان کرد
شکنج زلف تو بازش برد سوی سامان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و درونیات شاعر است که با نمادهای عاشقانه و آرزومندانه بیان میشود. شاعر به یاد یوسف و داستانهای عاشقانه در قرآن اشاره میکند و از صبر در محبت و تحمل رنجها سخن میگوید. او به بلبل اشاره میکند که به خاطر عشقش بر خارها رنج میبرد و به صبر ایوب در برابر مشکلات اشاره میکند. همچنین، شاعر میگوید که عشقش او را به التهاب و اضطراب میآورد و در عین حال تأکید میکند که حتی اگر زاهدی به عیش و نوش بپردازد، او نیز به دنبال ساغر و پیمانه است. در نهایت، پیامی از امید و زیبایی در عشق و صبر مطرح میشود.
هوش مصنوعی: دل از دردِ جدایی رنج میبرد و به دنبال راهی برای تسکین است. در این ایام نزدیک به عید، میتوان با صبر و تحمل، به انتظار پایان ماه رمضان نشست.
هوش مصنوعی: به یاد یوسف، مانند گرگی که همسفر است، به بوی محبت و دوستی خداوند نشستهام تا با شیطان همنشینی کنم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که وجود یک پری در این خانه باعث شده که ما از صحبتهای بیمورد و دشواریهای غیرضروری دوری کنیم و به سمت آرامش برویم.
هوش مصنوعی: بیایید شوق و شادی را در روز بیافرینیم و با شب طولانی همراه شویم، زیرا در این تاریکی، چشمه حیات پنهان است.
هوش مصنوعی: بلبل را ملامت نکن که در کنار گل، به خاطر خاری که یار دارد، دل خوشی پیدا کرده و از محیط خود لذت میبرد.
هوش مصنوعی: در مشکلات عشق، چه صبری را به تو یاد میدهد، به حالت ایوب و دردهای کرمان نگاه کن.
هوش مصنوعی: اگر ابراهیم (خلیل) بر آتش صبر نمیکرد، چگونه میتوانست به چنین مقام بلندی برسد و به نعمتهای خوشبو و زیبا مانند گل و ریحان دست یابد؟
هوش مصنوعی: اگر زلیخا به دوستی و وصال علاقهاش عجله نمیکرد، آیا عزیز او به خاطر چه چیزی در کنار زندان میماند؟
هوش مصنوعی: به یاد یوسف، رحمت به پیر کنعان گفت که غیر از ناراحتی و اندوه از صحبت با برادرانش چیزی دیگر ندارد.
هوش مصنوعی: شگفتا که غواص در عمق دریا چه کرد، زیرا که امواج عجیبی از عمان به آنجا رسیده است.
هوش مصنوعی: در کنار من، گلهای زیبا و پررنگی رشد کردهاند. جالب است که این شکوفهها نتیجه بارش بارانهای آسمانی هستند که زمین را سرشار از زیبایی کرده است.
هوش مصنوعی: من در درونم از آتش عشق رنج میبرم، اما پزشک شهر بیهوده مرا دچار بیماری صرع و خفقان میداند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است لیوانی که شراب در آن است بشکند، ولی زاهد باید عطر و لذت آن را احساس کند و از پیمان خود با شادی و رنگ و بوی شراب پا پس نکشد.
هوش مصنوعی: پرچم نام علی را در زمانی که در تنهایی به سر میبرد، به عنوان نشانهای از پایان نیکو و زیبا برافراز.
هوش مصنوعی: هرچند که دل پرآشوبم را زلفهای تابدار تو به هم ریخت، اما در عوض آن را به سوی آرامش و سامان بازگرداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.