زاهدا ذوق بهشتت هست بر آن رو ببین
چشمهٔ تسنیم و کوثر در دهان او ببین
نافه مشک ختن گر آید از آهو پدید
یک لطیمه عنبرش پیرامن آهو ببین
حیلهٔ هاروت و ماروتش نگر در چین زلف
سحر بابل را عیان زان نرگس جادو ببین
کعبهٔ اهل دلش گیسو حجر خال سیاه
قبلهٔ اهل نظر در آن خم ابرو ببین
حوری و غلمان چه خواهی آن رخ دلکش بخواه
سدره و طوبی چه جویی آن قد دلجو ببین
آینه عیبت نگوید روبهرو از کف بهل
تا بدانی زشتی خود در رخ نیکو ببین
از شبان تیره تا کی روز میداری طمع
صبح صادق را عیان زان حلقهٔ گیسو ببین
صد دل شیدا شهید خنجر مژگان او
صد سر سوداییش آویزهٔ آن مو ببین
تا که چوگان کرده ترکم طرهٔ طرار زلف
قرص خورشیدش اسیر صولجان چون گو ببین
میکنی تقریر وصف چین زلف آن پری
بزم را آشفته از این گفتوگو خوشبو ببین
مظهر واجب بود مانا علی مرتضی است
اسم او را مرتسم ای عارف اندر هو ببین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نکتهای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش
گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست
[...]
چشم خواب آلود او را در خم ابرو ببین
تیزی شمشیر بنگر، غفلت آهو ببین
در کف دست سلیمان گر ندیدی مور را
چشم بگشا خال را بر صفحه آن رو ببین
پیچ و تاب دلربایی نیست مخصوص کمر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.