در نهایت نظری بود باغیار امشب
که زتب سوخت چو شمعم دل بیمار امشب
بشب دیگرت این سوزن درون شرح دهم
که مبادا بدرد پرده اسرار امشب
ارنی گویم و از پای طلب ننشینم
تا زطورم نرسد وعده دیدار امشب
مستیت بود بهانه همه شب بهر رقیب
فاش همصحبت اغیاری و هشیار است امشب
طمع سیم و زر از غیر مکن کیسه بیار
زاشک و رخ سیم و زرم هست چو بسیار امشب
نه بود مهلت دیدار و نه جای گفتار
هست با ناله شبگیر سر و کار امشب
حیف از آن سینه سیمین که شد اندوده بقیر
از چه آئینه ات آلوده بزنگار امشب
محک آوردمت ای مدعی از بهر بتان
برگرفتم ززر قلب تو معیار امشب
زر قلبت نخرد صیرفی عشق برو
حبشی زاده مکن یوسف بازار امشب
گر تو چون دایره آن مه بمیان بگرفتی
ما همان پای بجائیم چو پرگار امشب
سرو جان داد و دل و دین و خریدش زازل
چون تو آشفته نبود است خریدار امشب
غیر چون رحم نکرد و بخطا دید بدوست
کار با دست خداوند تو بگذار امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و درد دل عاشق اشاره دارد. شاعر در شب، حالت دلتنگی و سوختن دل خود را مانند شمع توصیف میکند و به انتظار دیدار محبوبش میماند. او نسبت به غم و رازهای درونی خود صحبت میکند و از عشق و خواستههایش میگوید. همچنین شعری از شگفتی و ناتوانی در فراموشی محبوبش و تأکید بر ارزش واقعی عشق نسبت به مادیات ارائه میدهد. در نهایت، شاعر به جدایی و سختیهای عشق و عدم مهلت برای گفتوگو اشاره میکند و خاطرنشان میسازد که عشق حقیقی و عواطفی که در دل دارد، فراتر از مواد دنیوی است.
هوش مصنوعی: امشب با یاری در نهایت فکر و اندیشهای بودم که مثل شمع به خاطر عشق، دلم به شدت میسوزد.
هوش مصنوعی: در شب دیگر، این درد و اندوهم را برایت بازگو میکنم تا مبادا امشب پردههای رازها را بدرد.
هوش مصنوعی: بگذار بگویم که تا وعده دیدار امشب از کوه طور نرسد، از تلاش و جستجوying از پا نخواهم نشست.
هوش مصنوعی: امشب به خاطر مستی و نشئگی، بهانهای برای رقیب شدی و همه شب را به این حال گذراندی. اما امشب وجود افرادی با درک و هوشیاری در کنار تو حس میشود.
هوش مصنوعی: به دنبال ثروت و دارایی از دیگران نباش، زیرا آنچه ارزش دارد در دل و چهرهٔ زیباست. امشب با اشک و چهرهٔ نورانی، وجودی پر از ثروت دارم.
هوش مصنوعی: امشب فرصتی برای دیدار نیست و جایی برای صحبت وجود ندارد. فقط با ناله و غم شب همراه هستم.
هوش مصنوعی: زندگی به طور ناخوشایندی بر شخصی تاثیر گذاشته و موجب شده زیبایی و لطافت او تحت تاثیر قرار گیرد. حال او از این وضعیت ناراحت و اندوهگین است، چرا که آینهای که باید نمایانگر زیباییاش باشد، اکنون با زنگار و کثیفی پوشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای مدعی، من برای سنجش عشق به بتان، قلب تو را معیار قرار دادهام.
هوش مصنوعی: اگر دل تو طلا نیست، عشق تو را نمیفروشد، پس چرا مثل نوشادی گرانقیمت در بازار عشق خودت را ارزان بفروشی؟ در این شب، مثل یوسف در بازار عشق، خودت را به حراج نگذار.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند دایره در مرکز قرار بگیری، ما نیز همچنان در جای خود خواهیم بود، مانند پرگاری که در این شب میچرخد.
هوش مصنوعی: سرو جانش را فدای عشق کرد و دل و دینش را به خاطر او داده است. اما خریدار این شب، مانند تو که در آشفته گی هستی، پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: جز اینکه از روی رحم و محبت بر تو کار کردند، دیگران به خطا دیدند. کار خود را به دست خدا واگذار کن و به فردا امید داشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منکه پرداخته خانه زاغیار امشب
از چه بی پرده نیاید ببرم یار امشب
هست از شور مخالف بسرم غوغائی
مطرب بزم بگردان ره از این تار امشب
بی حضورت دلم از کعبه و بتخانه گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.