این چه غوغاست که در چنگ و ربابست امشب
وین چه مستی است که در جام شرابست امشب
باده بی پرده بده ساقی مستان و مترس
محتسب نیز چو مامست و خرابست امشب
مستی ای نرگس جادو و بکف سیخ مژه
بر سر سیخ تو دلهای کبابست امشب
نعمت وصل بکف شکوه هجران بر لب
این شب قدر یا روز حسابست امشب
من بتعجیل سر و جان به نثار آوردم
بهر قتل دگرانت چه شتابست امشب
باده ی از خم اغیار فکندی بقدح
خون عشاق از این درد چو ابست امشب
مطرب از پرده عشاق نوا سر کن راست
کاز مخالف دل ما در تب و تابست امشب
این چه بحر استت که مستغرق او را بنظر
هفت دریا چو یکی موج سرابست امشب
نبرم منت ساقی نکشم زنج خمار
زآن لب لعل بکامم می نابست امشب
شاهد مست و می و مطرب و چنگ آشفته
باز پیرانه سرت عهد شبابست امشب
می خور و مدح علی گوی و برافشان سرودست
فتنه را تا که دمی دیده به خوابست امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حال و هوای شب و بینظمی و شگفتانگیزی آن اشاره میکند. او از مستی و شادابی ناشی از شراب و عشق میسراید و خواستار بادهای بدون پرده و ترس است. او به زیبایی و جذبه عشق، که دلهای عاشقان را به آتش کشیده، اشاره میکند و همچنین به دوگانگی نعمت وصال و غم جدایی میپردازد. شاعر با شتابی به سوی عشق حرکت میکند و از دردهای عاشقانه سخن میگوید. او نغمهساز را به نواختن میخواند و کیفیت منحصر به فرد شب را توصیف میکند که به شدت تحت تأثیر رنج و شوق عاشقی است. در نهایت، او از خوردن شراب و ستایش علی سخن میگوید و تا جایی که ممکن است از دنیای فتنهها دوری میکند.
هوش مصنوعی: در این شب چه هیاهویی به خاطر نواختن سازها و موسیقی است و چه حسی از شادی و سرخوشی از شرابی که در جامها ریخته شده است وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب را بیپرده و آشکار به ما بده؛ این شب مستانه است و نترس که محتسب هم به خواب رفته و در حال مستیست.
هوش مصنوعی: مستی تو، ای نرگس جادو، و مژههای سیاهت که بر روی چشمانت نشستهاند، دلها را به آتش کشیدهاند امشب.
هوش مصنوعی: امشب، لحظهای است که حال وصال و دیدار، با غم جدایی در هم آمیخته شده و میتوان آن را به شب قدر یا روز حساب تشبیه کرد.
هوش مصنوعی: من با شتاب و جدیت تمام، جان و سرم را آماده کردهام تا برای از بین بردن شما تلاش کنم. چرا امشب اینقدر عجله دارید؟
هوش مصنوعی: امشب، از جامی که از دست دیگران پر شده است، بادهای میریزم که خون عاشقان را به یاد میآورد و این درد همچون عمق شب است.
هوش مصنوعی: به نوازنده بگو که از عشق و شادی آهنگ بزند، زیرا دل ما امشب به شدت نگران و آشفته است.
هوش مصنوعی: این چه دریا و عمیقیتی است که در آن غرق شدهای، در حالی که به نظر میرسد هفت دریا تنها یک موج خیالی است. امشب.
هوش مصنوعی: امشب به خاطر نوشیدنی ناب، از کسی درخواست کمک نمیکنم و نمیخواهم به خاطر آن دردسرها و وابستگیها را تحمل کنم. تنها زیبایی آن لبهای قرمز برای من کافی است.
هوش مصنوعی: امشب در کنار من، زیبای خوشحال، شراب و نوازنده و ساز، همه چیز را به هم ریختهاند. این لحظهای است که یادآور جوانی من است.
هوش مصنوعی: بخور و در ستایش علی صحبت کن و وقتی که شب است و کسی بیدار نیست، آشوب را به فراموشی بسپار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم ساقی چو من از باده خرابست امشب
حیف از آن دیده که آمادهٔ خوابست امشب
قمرا! پرده برافکن که ز شرم رخ تو
چهرهٔ ماه فلک زیر نقابست امشب
نور روی قمر و عکس می و پرتو شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.