ندیدم دشمنان گشته حبیبان
فغان از گل دریغ از عندلیبان
نه چندانم کشد هجران احباب
که اندر وصل غوغای رقیبان
تو با اغیار چون بادام توام
چو پسته چاک شد ما را گریبان
لب شکرفروشت خان یغماست
همه در کام ما از بی نصیبان
تو سرگرم تماشائی عزیزا
چو یوسف مانده ای در چنگ ذئبان
حدیث عشق از مطرب کنم گوش
اگر صد خطبه خوانند این خطیبان
تو خون آشنایان خورده چون آب
چه غم داری زقتل این غریبان
حکیم از نقطه موهوم غافل
لبت آموخت لبی بر لبیبان
مرا تا عشق استاد سخن شد
فرامش کرده ام درس ادیبان
علاج ماست وصل آشفته ورنه
شکیبا کی شوند این ناشکیبان
مگو جز با علی و آل او درد
شفا رنجور جوید از طبیبان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد جدایی و غم فراق دوستان خود میگوید. او میبیند که دشمنان به دوستان نزدیک شدهاند و این موضوع او را رنج میدهد. شاعر به معشوق خود اشاره میکند که در کنار دیگران است و به او مهم نیست که عاشقانی در این میان دچار درد و رنج هستند. او حس میکند که سخنان عارفان و حکیمان دیگر به او کمکی نمیکند و تنها در وصل و نزدیکی به معشوق میتواند آرامش یابد. او همچنین بر این نکته تأکید دارد که درد و رنج خود را باید با عشق و محبت به اهل بیت علی (ع) در میان بگذارد.
هوش مصنوعی: دشمنان را نمیبینم که به دوستان تبدیل شدهاند. آه از گل که افسوس، از بلبلها خبری نیست.
هوش مصنوعی: فراق دوستان چندان مرا آزار نمیدهد که در کنار هم بودن، جنجال و رقابت دیگران را حس میکنم.
هوش مصنوعی: تو با دیگران مانند بادامی، اما وقتی به ما میرسی، مانند پستهای که شکسته شدهای.
هوش مصنوعی: خان یغما، کسی است که به فروش شکر مشغول است. او تمام شیرینیها و لذتها را در کام ما ریخته، اما ما از آن بینصیب هستیم.
هوش مصنوعی: تو مانند یوسف در چنگال گرگها، در حال تماشا و سرگرمی هستی.
هوش مصنوعی: اگر صدها خطبه از این خطیبان بشنوم، باز هم صحبت عشق را از مطرب میخواهم.
هوش مصنوعی: تو که به خون کسانی که میشناسی عادت کردهای، چرا برای به قتل رسیدن این افراد غریبه نگران هستی؟
هوش مصنوعی: حکیم آموخت که از نقطهای مبهم که بر لبان توست، لبهای دیگران را بشناسی و درک کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق به من معلم بزرگ کلام تبدیل شد، دیگر درسهای ادیبان را فراموش کردهام.
هوش مصنوعی: تنها راه درمان ما، پیوستن و ارتباط است؛ وگرنه چگونه میتوان انتظار داشت کسانی که در درون خود هیجان و بیتابی دارند، صبور شوند؟
هوش مصنوعی: فقط با علی و خاندان او صحبت کن و بدان که کسی جز آنها نمیتواند درد بیماران را درمان کند. کسانی که بیمار هستند، باید از پزشکان دیگر دوری کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نکردی هیچ رحمت بر غریبان
چو بیماران نمانده بی طبیبان
چو داری خوی مردم چون لبیبان
دمی بنشین به بالین غریبان
خوشا و خرما وقت حبیبان
به بوی صبح و بانگ عندلیبان
خوش آن ساعت نشیند دوست با دوست
که ساکن گردد آشوب رقیبان
دو تن در جامهای چون پسته در پوست
[...]
به غم بنشسته ام سر در گریبان
ز اندوه عزیزان و حبیبان
مزاج دوستان رفتم بدیدم
گرفتم نبض هر یک چون طبیبان
ملالت شان مرامی داشت گفتی
[...]
کشد تقدیر جان کم نصیبان
گنه بر مرگ و تهمت بر طبیبان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.