چگونه شکر گویم زطالع میمون
که شمع محفل انس است ماه روز افزون
مرا رسد که باین طبع سست از سر شوق
نثار قامتش آرم قوافی موزون
گرت کباب ببایست اینک اینک دل
گرت شراب کفایت ندارد اینک خون
کدام ماه و چه خورشند غیر رخسارت
که نیم دایره مشکش بود به پیرامون
بخواست عذر زعذار زعشق تو وامق
ببرد نقش تو لیلی زخاطر مجنون
میان انجمن آن شمع آتشینم من
که شعله های زبانم بود زسوز درون
غلام میکده و میفروش و مغبچه را
اگر بجنت و غلمان دهم شوم مغبون
نه من زفتنه چشمت خراب و مستم و بس
که فتنه نیز بچشمان تو بود مفتون
اگر زسلسله دیوانه خاصیت بیند
چرا ززلف تو آشفته را فزود جنون
اگر کنند سرم زیب دار چون منصور
چگونه گفتن حقم زسر رود بیرون
علی است مظهر حق حق بود بدست علی
از این زیاده نگویم که نیستم مأذون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتی که سجده برد پیش او مه گردون
به نیکوئی بر او نیکوان دیگر دون
بدان دو لاله مصقول دل کند مشغول
بدان دو سنبل مفتول دل کند مفتون
اگر نوان و نگونست زلف او چه عجب
[...]
چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خوی
بر آن دو عارض گلگون و آن دو زلف نگون
شگفت نیست ز آتش بکاهد آب ولی
ز آتش دلم آب دو دیده گشت فزون
چرا فروخته تر باشد آتش رخ تو
[...]
شدست روز همه خلق فَرّخ و میمون
به روزگار شه نیکبخت روزافزون
شه زمانه ملکشاه کافرید خدای
همیشه طالع او سعد و طلعتش میمون
به طلعتش همه ساله منورست زمین
[...]
چو از حدیقهٔ مینای چرخ سقلاطون
نهفته گشت علامات چتر آینه گون
ز نقشهای عجیب و ز شکلهای غریب
صحیفه های فلک شد چو صحف انگلیون
جناح نسر و سلاح سماک هر دو شدند
[...]
زهی محل رفیعت ز حد و هم بیرون
نهاده گوشه مسند بر اوج نه گردون
امام مشرق و اقضی القضاه روی زمین
که مثل تو ننماید سپهر آینه گون
خرد نداند گفتن مناقب تو که چند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.