چگونه شکر گویم زطالع میمون
که شمع محفل انس است ماه روز افزون
مرا رسد که باین طبع سست از سر شوق
نثار قامتش آرم قوافی موزون
گرت کباب ببایست اینک اینک دل
گرت شراب کفایت ندارد اینک خون
کدام ماه و چه خورشند غیر رخسارت
که نیم دایره مشکش بود به پیرامون
بخواست عذر زعذار زعشق تو وامق
ببرد نقش تو لیلی زخاطر مجنون
میان انجمن آن شمع آتشینم من
که شعله های زبانم بود زسوز درون
غلام میکده و میفروش و مغبچه را
اگر بجنت و غلمان دهم شوم مغبون
نه من زفتنه چشمت خراب و مستم و بس
که فتنه نیز بچشمان تو بود مفتون
اگر زسلسله دیوانه خاصیت بیند
چرا ززلف تو آشفته را فزود جنون
اگر کنند سرم زیب دار چون منصور
چگونه گفتن حقم زسر رود بیرون
علی است مظهر حق حق بود بدست علی
از این زیاده نگویم که نیستم مأذون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و او را به شمع محفل و ماهی نورانی توصیف میکند. او از شور و شوق خود در عشق سخن میگوید و بیان میکند که چگونه شیفتهی زیباییهای معشوقش است. شاعر به پرشوری و حالت دیوانگی خود به خاطر عشق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر او را از زندگیاش محروم کنند، نمیتواند از محبت معشوقش دل بکند. در نهایت، شاعر به مقام والای علی اشاره میکند و جملاتش را به جنبههای معنوی و مذهبی عشق و حقیقت پیوند میزند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از طالع خوش خود سخن بگویم، در حالی که او مانند شمع جمع دوستان است و همچون ماهی که هر روز نورش بیشتر میشود، درخشان و دوستداشتنی است.
هوش مصنوعی: من با کمال اشتیاق میخواهم از این روحیه ناپایدار و ضعیف خود، در ستایش زیبایی قامت او شعرهای موزون و زیبایی بگویم.
هوش مصنوعی: اگر کبابی میخواهی، بدان که این لحظه است. اگر دلت به شراب راضی نیست، بدان که خون کافی است.
هوش مصنوعی: کدام ماه و چه خورشیدی غیر از چهره تو وجود دارد که اطرافش دایرهای از مشک باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، وامق عذری از وادی دلخواه خود خواسته و تصویر تو، لیلی، را از خاطر مجنون برده است.
هوش مصنوعی: در میان جمع، من مانند شعلهای آتشین هستم که حرارت و سوز درونم به کلامم انرژی و جان میبخشد.
هوش مصنوعی: من خدمتگزار میکده و شرابفروش و ساقی هستم و اگر هم به بهشت و جوانان بهشتی دست یابم، باز هم احساس میکنم که چیزی را گم کردهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و جذابیت چشمان تو دیوانه و شیدا شدهام و تنها همین دلیل مرا به سمت خود کشیده است، چون خود فتنهای در چشمانت نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر دیوانه به این درک برسد که از ویژگیهای او ناشی از زلف توست، پس چرا جنون تو باعث آشفتگی و بیقراری او شده است؟
هوش مصنوعی: اگر سر من نیز به زیبایی و زینت دار و جلوهگری همانند منصور باشد، چگونه میتوانم بگویم که حقم از سرم خارج میشود؟
هوش مصنوعی: علی نمایانگر حقیقت است و حقیقت در دست علی وجود دارد. دیگر چیزی نمیگویم چون اجازه ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتی که سجده برد پیش او مه گردون
به نیکوئی بر او نیکوان دیگر دون
بدان دو لاله مصقول دل کند مشغول
بدان دو سنبل مفتول دل کند مفتون
اگر نوان و نگونست زلف او چه عجب
[...]
چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خوی
بر آن دو عارض گلگون و آن دو زلف نگون
شگفت نیست ز آتش بکاهد آب ولی
ز آتش دلم آب دو دیده گشت فزون
چرا فروخته تر باشد آتش رخ تو
[...]
شدست روز همه خلق فَرّخ و میمون
به روزگار شه نیکبخت روزافزون
شه زمانه ملکشاه کافرید خدای
همیشه طالع او سعد و طلعتش میمون
به طلعتش همه ساله منورست زمین
[...]
چو از حدیقهٔ مینای چرخ سقلاطون
نهفته گشت علامات چتر آینه گون
ز نقشهای عجیب و ز شکلهای غریب
صحیفه های فلک شد چو صحف انگلیون
جناح نسر و سلاح سماک هر دو شدند
[...]
زهی محل رفیعت ز حد و هم بیرون
نهاده گوشه مسند بر اوج نه گردون
امام مشرق و اقضی القضاه روی زمین
که مثل تو ننماید سپهر آینه گون
خرد نداند گفتن مناقب تو که چند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.