گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

برآ زجامه نیل ای نگار سیم اندام

که شد مهی که در او بود جشن و عیش حرام

بود ربیع نخستین و ماه عیش و طرب

بپوش جامه گلگون بدور افکن جام

غزل سرای و نواسنج و بذله گوی و بچم

بسوز عود و بزن رود و باده می آشام

می مغانه چه حاجت که خانگی است شراب

بیار از آن لب و چشمم تو شکر و بادام

بنوش باده و سرخوش شو و برآی برقص

که سرو و ماه بمانند از قعود وقیام

بخوان مدیح علی از زبان آشفته

که تا کنم در مکنون تو را نثار کلام

صله اگر طلبد از تو طبع مدح گذار

ببوسه زآن دهنش ساز شاد و شیرین کام

 
 
 
رودکی

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
کسایی

سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای

چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام

همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر

بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام

عنصری

امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام

بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام

بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز

امین ملت و ملت بدو گرفته نظام

سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ابوسعید ابوالخیر

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند

[...]

فرخی سیستانی

بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام

بر من آمد وقت سپیده دم به سلام

درست گفتی کز عارضش برآمده بود

گه فرو شدن تیره شب سپیده بام

ز عود هندی پوشیده بر بلور زره

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه