مگو که شرح فراق تو را شماره نکردم
شبی نشد که کناری پر از ستاره نکردم
غریق بحر و خود مستحق طوفانم
چرا که از نم چشمان تر کناره نکردم
زچاک سینه عیان است مرغ دل بنگر
مگو که جامه جان از غم تو پاره نکردم
طبیب عشق چه خوش گفت با مریضان دوش
که گفت درد دل خوش را که چاره نکردم
نرفته لذت قربان شدن مرا از کام
دریغ و درد که جانرا فدا دوباره نکردم
هزار آیت غم دیده ام از این سودا
مگر بمصحف روی تو استخاره نکردم
چه پرسی از من بیدل که چاه یوسف کو
مگر بسیب زنخدان تو اشاره نکردم
غمم زکشته شدن نیست این غمم گشته
که از چه دردم کشتن تو را نظاره نکردم
صنم پرست نه آشفته و ندیده صمد را
بجز بمظهر حق مرتضی اشاره نکردم
مگیر خرده که زنار و سبحه بگسستم
ولیک رشته مهر و وفات پاره نکردم
زسیل اشک نشاید نشاند آتش دل را
که آب شور زدم چاره شراره نکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.