تا عطف عنان کرد زآفاق خیالم
شد پیر مغان خضرم و داد آب زلالم
هر در که زدم خانه خدا جز تو ندیدم
زآن از همه جا سوی تو برگشت خیالم
بارم بده ای یار که من تشنه تو آبی
و از صحبت اغیار سراپای ملالم
من رانده دیر و حرمم ور تو بخوانی
با این شرف اندیشه نباشد زوبالم
منکر نیم از پرسش گورو زنکیرین
با مهر تو آیا چه جواب و چه سؤالم
دزدیده بچشمت نگران دیده کز اطراف
ترکان نظر دوز ندادند مجالم
با داغ قبول تو بدیها همه نیکوست
ور تو نه پسندی همه نقص است کمالم
بنمای هلال خم ابرو چو مه نو
کاین حاصل عمر است مها در همه سالم
یکروز سگ خویشتنم خوان زعنایت
تا خلق بدانند که دارای جلالم
اکسیر زخاک در میخانه گرفتم
پرداخته شد کیسه اگر از زور و مالم
از سفره تو بهره برد دشمن و هم دوست
درویش توام چون ننهی خوان نوالم
وجه الهی و لم یزل و من بتو پیوند
با بود تو ای عشق محالست زوالم
در رتبه حیدر که خدایش شده وصاف
آشفته چه گویم که ثنا گستر و لالم
داماد مدیحت زسرانگشت عنایت
خوش پرده برانداخت زربات حجالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی شبههٔ تحقیق نه شخصم نه مثالم
چون صورت عنقا چه خیال است خیالم
جز گرد جنون خیز نفس هیچ ندارد
این دشت تخیل که منش وهم غزالم
گفتم چو مه نوکنم اظهار تمامی
[...]
در دهر حرامی زده شد سحر حلالم
سرمایهٔ دزدان جهان است خیالم
یک ذرّه نیارند بجا حقّ نمک را
این قوم فرومایه که هستند عیالم
کالا ز من و فخر و مباهات از ایشان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.