ای من اسیر زلف خم اندر خمت شوم
همچون صبا بحلقه مو محرمت شوم
نه خضر یافت زندگی از تیغ عشق تو
ای من قتیل لعل مسیحا دمت شوم
گفتم زبوی زلف تو ناسور زخم دل
لعلش بخنده گفت که من مرهمت شوم
در پرده راست پرده عشاق میزنی
مطرب فدای نغمه زیر و بمت شوم
خورشید گرچه آفت شبنم بود ولی
من دارم آرزو بچمن شبنمت شوم
تا می زلعل ساقی مجلس گرفته ام
جام سفال گفت که جام جمت شوم
تو آهوی ختائی ورم کردنت سزاست
باز آی از خطا که فدای رمت شوم
با ما کمست مهر تو و با رقیب بیش
قربان مهربانی بیش و کمت شوم
شادی نصیبه دگران بود و من بجهد
آشفته گشته ام که اسیر غمت شوم
هستند نوح و آدمت ایشاه در پناه
من در پناه نوح و سگ آدمت شوم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.