گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

بنشست بتا نقش تو تا در حرم دل

نقش حرم دیر بدیده شده باطل

فکر دهن تنگ تو در وهم محال است

حل شد زلبت گرچه بدل عقده مشگل

زاهد نگشاید گره از کار تو روزه

افطار زمی کن که شود حل مسائل

روحی تو و در آینه عکست نتوان دید

عاجز بودت وهم بتصویر شمایل

در مزرعه دل بجز از عشق نکویان

هر تخم که کشتیم ندامت شده حاصل

چون روح که اندر همه اعضا شده ساری

عشق تو روانست بشریان و مفاصل

یکحرف الف بس بود از دفتر عشقت

یکعمر حکیما چکنی کسب فضایل

در خیل عرب لیلی اگر میر قبیله است

نازم به بت خود که بود میر قبایل

آشفته خم زلف بتان حبل متین است

از جمله جهان بگسل و زین سلسله مگسل

عالم همه طوفانی و دنیاست یکی بحر

کشتی است علی نوح نبی میکده ساحل

آن میکده وحدت و آن کوثر تحقیق

کامد زدم او اثر از فاعل و قایل

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode