عاقلان دیوانه تدبیر عشق
عاشقان را خانه در زنجیر عشق
گر در این میدان کشد طفلی کمان
ترسمش گردد نشان تیر عشق
نازم این آب و هوا کز هر طرف
شیرها بینی همه نخجیر عشق
رهروان را برد تا دیر مغان
لوحش الله از صفای پیر عشق
گر بود در آتش شوقت ثبات
بر مس قلبت خورد اکسیر عشق
نیست او را آرزوی آب خضر
هر که آمد کشته شمشیر عشق
فاش گوید می کشم عشاق را
هست اندر راستی تزویر عشق
ای بسا دل کز غمت ویرانه شد
تا که آبادش کند تعمیر عشق
گر قلم گردد شجر دریا مداد
عاجز آید از پی تحریر عشق
شوکت شاهان عالم بشکند
چون بجولانگه درآید میر عشق
دامن آلاید هوسناکی اگر
حاش لله گر بود تقصیر عشق
عشق آن معنی که لاینحل بماند
حسن خوبان میند تفسیر عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قبلۀ عشاق چه بود دیر عشق
همچو ما آزاد شو از غیر عشق
لابه های آن قتیل تیر عشق
می نشد پذرفته نزد پیر عشق
نک شدم دیوانه از تقریر عشق
باید این دیوانه را زنجیر عشق
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.