ای کرده آفتاب زروی تو تاب قرض
عطری زخاک کوی تو کرده گلاب قرض
ماه و ستاره را نرسد لاف روشنی
جائی که نور از تو کند آفتاب قرض
گل آب و رنگ کرده زرخساره تو وام
کرده زچین زلف تو چین مشک ناب قرض
مستان برند از دل خونین من کباب
کرده زلعل نوش تو نشئه شراب قرض
دانی بمهر و ماه چرا ابر شد حجاب
اینان زشرم روی تو کرده نقاب قرض
مطرب نه وجد عارف از نغمه تو بود
کاز عشق کرده نغمه چنگ و رباب قرض
مستغنی است زآب بقا آن لبان نوش
آب خضر نکرده زموج سراب قرض
مسکین دل از لب تو طلبکار بوسه ایست
باید ادا نمود بحکم کتاب قرض
نبود عجب که همچو کمان خم کنند پشت
گر برنهی تو بر سر این نه حجاب قرض
ای دست حق حساب خلایق بدر شود
آید اگر بمعرض یوم الحساب قرض
شاید گر از خرانه غیبش ادا کنی
آشفته تو را که بود بیحساب قرض
دولت چو بر نصاب رسد بایدش زکات
من چون کنم که رفته ز حد نصاب قرض
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل درباره زیبایی و محبت معشوق است که به عنوان منبع نور و روشنی تعبیر شده است. شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویری زیبا، معشوق را به خورشید، ماه و گل تشبیه میکند و میگوید که تمامی زیباییها و نعمتها در پرتو وجود اوست. عشق و شوق به معشوق به قدری عمیق است که شاعر خود را طلبکار بوسهای از لبان او میبیند. همچنین به ارتباط بین عشق و هنر اشاره شده و نشان میدهد که عشق الهامبخش موسیقی و نغمههاست. در نهایت، نکاتی درباره حساب و کتاب در روز قیامت و لزوم زکات بر نعمتها بیان میشود، به این معنا که عشق و زیبایی هم نیاز به تقدیر و برنامهریزی دارد.
هوش مصنوعی: ای خورشید چهرهات به زنبق عطر و تازگی میبخشد، عطر خوشی که از خاک محلهات گرفته شده و گلابی است که به دیگران بدهکار است.
هوش مصنوعی: ماه و ستاره نمیتوانند ادعای روشنی کنند، زیرا جایی که نور تو وجود دارد، حتی آفتاب هم از تو وام میگیرد.
هوش مصنوعی: گل به زیبایی چهرهات رنگ و لعاب داده و از پیچ و تاب موی تو، عطر خوشی به وام گرفته است.
هوش مصنوعی: مستان قلب خونین مرا به غنیمت میبرند و از شراب شیرین تو مست و شگفتزده شدهاند.
هوش مصنوعی: میدانی چرا خورشید و ماه در آسمان مانند ابر پنهان شدهاند؟ زیرا از شرم جمال تو، بر چهرهاش نقاب کشیدهاند.
هوش مصنوعی: موسیقیدان نه از شور عارفانهاش، بلکه به خاطر عشقش نغمه چنگ و رباب را به عاریه گرفته است.
هوش مصنوعی: آن لبانی که از نوش خوشطعم آب خضر سیراب شدهاند، به قدری غنی و بینیازند که نیازی به آب زلال و دائمی ندارند و سراب برای آنها هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: دل بیچاره از لب تو طلب بوسهای دارد که باید طبق قانون عشق، آن را ادا کنی.
هوش مصنوعی: عجیب نیست که همچون کمان، کسانی که بار سنگینی را بر دوش دارند، خم میشوند. اگر بر سر این نه حجاب، دینی یا بدهی ننهید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در روز حسابرسی، دست حق به حساب مردم رسیدگی خواهد کرد، و اگر نیاز باشد، به آنها قرض داده خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر از گنجینهی پنهان او، چیزی را به دیگری بدهی، ممکن است باعث آشفتهگی و سردرگمی تو بشود، چون او ممکن است در ازای آن چیزی که بدهی، هیچ پاداشی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: زمانی که ثروت به حد نصاب برسد، باید از آن زکات پرداخت شود. اما من چگونه میتوانم زکات بدهم در حالیکه بدهیام بیشتر از حد نصاب است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر گردنم چنان شده محکم طناب قرض
کز جا دگر نمیکندم اضطراب قرض
نظم سخن چگونه نپاشد ز یکدیگر
تار نفس گسسته شد از پیچ و تاب قرض
زآن وا نمیشود بسخن چون صدف لبم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.