بر گردنم چنان شده محکم طناب قرض
کز جا دگر نمیکندم اضطراب قرض
نظم سخن چگونه نپاشد ز یکدیگر
تار نفس گسسته شد از پیچ و تاب قرض
زآن وا نمیشود بسخن چون صدف لبم
کز سر گذشته چون عرق شرم، آب قرض
قرض از حساب رفت برون و، نمیدهم
چیزی بقرض خواه، بغیر از حساب قرض
یارب، رها نیش تو ازین فکر جانگداز
واعظ دگر ندارد ازین بیش تاب قرض
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس سنگینی و فشار ناشی از باری به نام قرض اشاره دارد. شاعر به توصیف حالتی میپردازد که طناب قرض بر گردن او محکم شده و باعث نگرانی و اضطراب او گردیده است. او از تاثیر منفی این قرض بر زندگی و سخن گفتن خود سخن میگوید و بیان میکند که چگونه این بار مانع از بیان آزادانه احساساتش میشود. در انتها، شاعر از خداوند میخواهد که او را از این فکر رهایی بخشد چرا که طاقت تحمل بیشتر از این را ندارد.
هوش مصنوعی: بر روی گردنم به قدری محکم شده که احساس میکنم مانند یک طناب، دیوانهوار وابسته به قرض هستم و از هیچ جا نمیتوانم از این اضطراب رهایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: سخن چگونه میتواند در هم بریزد و به هم ریخته شود، در حالی که تنفس (زنده بودن) از زنجیرهی پیوستگی و قید بدهیها جدا شده است؟
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی است که شاعر به خاطر سخن گفتن از موضوعی خاص، احساس خجالت و شرمساری میکند. مانند مرواریدی که در صدف پنهان است، او نیز نمیتواند به راحتی احساساتش را بیان کند. در واقع، او از بیان آنچه در دل دارد، به دلیل شرم و خجالت، عاجز است.
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی به کسی قرض نخواهم داد جز آنچه که خودم قرض گرفتهام و حساب آن را جدا کردهام.
هوش مصنوعی: خداوندا، نیش تو را از این فکر آزاردهنده رها کن، زیرا واعظ دیگر تاب این بار سنگین را ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کرده آفتاب زروی تو تاب قرض
عطری زخاک کوی تو کرده گلاب قرض
ماه و ستاره را نرسد لاف روشنی
جائی که نور از تو کند آفتاب قرض
گل آب و رنگ کرده زرخساره تو وام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.