بیا که دانه لطیفست رو ز دام مترس
قمارخانه درآ و ز ننگ وام مترس
بیا بیا که حریفان همه به گوش تواند
بیا بیا که حریفان تو را غلام مترس
بیا بیا به شرابی و ساقیی که مپرس
درآ درآ بر آن شاه خوش سلام مترس
شنیدهای که در این راه بیم جان و سر است
چو یار آب حیاتست از این پیام مترس
چو عشق عیسی وقتست و مرده میجوید
بمیر پیش جمالش چو من تمام مترس
اگر چه رطل گرانست او سبک روحست
ز دست دوست فروکش هزار جام مترس
غلام شیر شدی بیکباب کی مانی
چو پخته خوار نباشی ز هیچ خام مترس
حریف ماه شدی از عسس چه غم داری
صبوح روح چو دیدی ز صبح و شام مترس
خیال دوست بیاورد سوی من جامی
که گیر باده خاص و ز خاص و عام مترس
بگفتمش مه روزهست و روز گفت خموش
که نشکند می جان روزه و صیام مترس
در این مقام خلیلست و بایزید حریف
بگیر جام مقیم و در این مقام مترس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در آبحلقه مستان زننگ و نام مترس
حریص دانه خالی زبند دام مترس
اگر بمصر محبت غلام عشق شدی
هزار یوسف مصرت شود غلام مترس
اگر بود بخرابات صد هزار خطر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.