گل هزار است صحن بستان را
بلبل آهسته تر کش افغان را
گل من برفزود بر گلزار
نیست انصاف بوستان بان را
دل بخوبان این دیار مده
که نپایند عهد و پیمان را
عاشقان را چه کیش زا سلامست
عشق برقی است کشت ایمان را
داشت طغرا بخون ماخطت
سر نهادیم خط و فرمان را
روز وصلم بریز خون و بگوی
که به عید است فخر قربان را
باغبانا گل مرا بگذار
ورنه آتش زنم گلستان را
ابر چشمم چو قطره افشاند
ببرد سیل باغ و بستان را
ای که دامن کشانا روی بچمن
خارت آویخته است دامان را
تو چو صرصر روان و من چو غبار
پویمت از قفا بیابان را
حاجی از شوق کعبه نشناسد
لاجرم سبزه و مغیلان را
هم نفس لب مرا بنه بر لب
تا که چون نی برآرم افغان را
گر بهر بنده من نهی انگشت
نشنوی جز نوای هجران را
حلقه زلف سرکشت داند
حال آشفته پریشان را
درد دل را مسیح دست خداست
از طبیبان مجوی درمان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و مفهوم عشق و دل شکستی میپردازد. شاعر به توصیف گل و بلبل و طبیعت میپردازد و در عین حال به بیوفایی و ناپایداری روابط انسانی اشاره میکند. او از عشق بهعنوان نیرویی قوی یاد میکند که بر ایمان انسان تأثیر میگذارد و او را به اعتراض و فریاد وا میدارد. شاعر با حسرت از عشق و دوستی میگوید و توصیه میکند که از دلسپردن به محبوبان بیوفا خودداری شود، زیرا آنها نمیتوانند عهدهدار احساسات عمیق باشند. همچنین، او به آرزوهایش و دردهای عشق اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند انسان را به درماندگی و غم برساند. این شعر بهنوعی دعوت به توجه به عواطف واقعی و پرهیز از درد و ناکامی در روابط عاشقانه است.
هوش مصنوعی: در باغ هزاران گل وجود دارد، اما بلبل باید با احتیاط و آرامی در مورد دردش شکایت کند.
هوش مصنوعی: بهار که در باغ گلها میریزد، گل من باز هم در کنار گلها دیگر نمایان شده است. این انصاف نیست که در میان این زیباییها، کسی به آن توجه نکند.
هوش مصنوعی: دل خود را به خوبان این سرزمین نسپار، زیرا که آنان به عهد و پیمان پایبند نیستند.
هوش مصنوعی: عاشقان به چه باور و پیروی نیاز دارند؟ عشق مانند برقی است که ایمان را خشک میکند.
هوش مصنوعی: ما را در مکان و زمان مشخصی به امضاء و پیمانی محکم متعهد کردهاند که نشان اعتماد و اراده است.
هوش مصنوعی: در روز وصال، خون خود را بریز و بگو که این روز عید است و به عنوان فخر، قربانی باید شود.
هوش مصنوعی: باغبان، گل من را بگذار تا بمونه وگرنه به خاطرش باغ را آتش میزنم.
هوش مصنوعی: چشم من مانند ابری است که وقتی اشک بریزد، سیل عظیمی به راه میاندازد و تمامی باغ و باغچهها را میبرد.
هوش مصنوعی: ای آن که دامن خود را بر روی زمین دراز کردهای و آن را به چمنزاری آویزان کردهای.
هوش مصنوعی: تو همچون باد تند و من مانند ذرهای گرد و غبار که از پشت سرت به بیابان میوزم.
هوش مصنوعی: حاجی که از شوق زیارت کعبه آمده، دیگر به زیباییهای سبزهزار و گیاهان توجهی نمیکند.
هوش مصنوعی: لب خود را به لب من نزدیک کن تا بتوانم همچون نی آهنگی از دل برآورم و فریاد بزنم.
هوش مصنوعی: اگر برای بنده من انگشت بگذاری، جز صدای جدایی را نخواهی شنید.
هوش مصنوعی: حلقههای درهم پیچیده زلف او، به خوبی حال آشفته و پریشان دل را درک میکنند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به درمان دردهایت بپردازی، به دنبال پزشکان نباش. تنها نیرویی که میتواند واقعی تو را شفا دهد، قدرت الهی و مسیح است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بینیاز است و پُرنیازان را
دوست دارد نیاز ایشان را
کس فرستاد و خواند نعمان را
لاله لعل داد بستان را
گر بگردی بلاد ایمانرا
کافرستان و ملحد ستانرا
چون ندیدی شبی سلیمان را
تو چه دانی ز فان مرغان را
ای صبا جلوه ده گلستان را
با نوا کن هزاردستان را
بر کن از خواب چشم نرگس را
تا نظاره کند گلستان را
دامن غنچه را پر از زر کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.